مباغته

لغت نامه دهخدا

( مباغتة ) مباغتة. [ م ُ غ َ ت َ ] ( ع مص ) ( از «ب غ ت » ) کسی را ناگاه گرفتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

مُبَاغَتَة
- مُبَاغَتَة [بغت]: ناگهانى، حمله.
مبُاغَتة
- مبُاغَتة: شگفت زده کردن، غافلگیرکردن، ناگهان سررسیدن، یورش بدون خبر قبلی
باغَتَ
- باغَتَ مُبَاغَتَةً و بِغَاتًا [بغت] هُ: ناگهان بر او وارد شد، او را غافلگیر کرد.

بپرس