مباغته
لغت نامه دهخدا
پیشنهاد کاربران
مُبَاغَتَة
- مُبَاغَتَة [بغت]: ناگهانى، حمله.
مبُاغَتة
- مبُاغَتة: شگفت زده کردن، غافلگیرکردن، ناگهان سررسیدن، یورش بدون خبر قبلی
باغَتَ
- باغَتَ مُبَاغَتَةً و بِغَاتًا [بغت] هُ: ناگهان بر او وارد شد، او را غافلگیر کرد.
- مُبَاغَتَة [بغت]: ناگهانى، حمله.
مبُاغَتة
- مبُاغَتة: شگفت زده کردن، غافلگیرکردن، ناگهان سررسیدن، یورش بدون خبر قبلی
باغَتَ
- باغَتَ مُبَاغَتَةً و بِغَاتًا [بغت] هُ: ناگهان بر او وارد شد، او را غافلگیر کرد.