مباشرت
/mobASerat/
مترادف مباشرت: آرمش، جماع، هم خوابگی، مباضعت، مجامعت، نزدیکی، جماع کردن، آرمیدن، کارگزاری، تصدی، سرپرستی، نظارت، نظارت کردن، اقدام کردن، پرداختن
برابر پارسی: پیشکاری، سرپرستی، کارپردازی
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
هر روز با حریفی و هر شب با ظریفی بمعاشرت و مباشرت مشغول. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 345 ).
- مباشرت کردن ؛ جماع کردن. ( ناظم الاطباء ) : با زنان مباشرت کنید هرگونه که خواهید. ( جامع الحکمتین ).
|| به خود به کاری درشدن. ( غیاث ). به کاری قیام کردن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). به خویشتن برکاری قیام کردن. ( زوزنی ، یادداشت ایضاً ). خود به کاری درشدن. ( ناظم الاطباء ). کاری را انجام دادن به نفعخویش ، اقدام به عملی کردن : و به مطالعت کتب... چنان میل افتاده بود که از مباشرت اشغال و ملابست اعمال اعراض کلی مینمودم. ( کلیله و دمنه ). چون مرد توانا و دانا باشد مباشرت کار بزرگ... او را بخود نگرداند. ( کلیله و دمنه ). خردمند مباشرت خطرهای بزرگ به اختیار صواب نبیند. ( کلیله و دمنه )
- مباشرت کردن ؛ به تن خویش بدان پرداختن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). شروع کردن و مرتکب شدن هرکاری. و با دست کاری را کردن و خود به کاری در شدن. ( ناظم الاطباء ).
|| ( اصطلاح کلامی ) نزد معتزله فعل صادر از فاعل است بدون واسطه و اگر با واسطه باشد آن را تولید نامند چنانکه گویند حرکت کلید بوسیله حرکت دست تولید است نه مباشرت اما حرکت دست مباشرت بود. و رجوع به تعریفات جرجانی و کشاف اصطلاحات الفنون شود. || نظارت و سرکاری. ( ناظم الاطباء ).
- مباشرت کردن ؛ نظارت کردن.
|| ولایت. وکیلی. ( ناظم الاطباء ). || کارپردازی.
- اداره ( دایره ) مباشرت ؛ دایره یا اداره کارپردازی
- رئیس مباشرت ؛ رئیس کارپردازی. و رجوع به کارپرداز و کارپردازی. و ماده بعد و رجوع به مباشرة شود.بیشتر بخوانید ...
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) کاری را انجام دادن بنفع خویش اقدام بعملی کردن . ۲ - جماع کردن آرمیدن با زن . ۳ - نظارت کردن . ۴ - (اسم ) اقدام بعملی: فعل در باب مباشرت مباضعت مضاف با مرد است . یا ادار. ( دایر. ) مباشرت . کارپردازی . یا رئیس مباشرت . کارپرداز . ۵ - نظارت . ۶ - آرمش جماع : و شبهای روزه چون بخفتندید بر ایشان طعام و شراب و مباشرت اهل حرام بودی . توضیح جماع با زنان را گویند و شامل مساحقه نیز میشود ۷ - ( کلام ) فعل صادر بلاواسطه .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. [قدیمی] به دست خود کاری کردن، به نفس خود کاری انجام دادن، اقدام به کاری کردن.
۳. [قدیمی] جماع کردن.
مترادف ها
سرپرستی، نظارت، مباشرت، ریاست
نظارت، پیشخدمتی، ناحیه قلمرو مامور، مباشرت
نظارت، مباشرت، نظارت خرج، رفاقت و معاونت
سرپرستی، نظارت، مباشرت، ریاست
پیشنهاد کاربران
مباشرت در حقوق ( بحث نکاح ) : نزدیکی و رابطه جنسی .
مباشرت:
"بُشره" پوست انسان و در کل، تمام اندام فیزیکی اوست. وَلَا تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنْتُمْ عَاکِفُونَ فِی الْمَسَاجِد یعنی مردان در اعتکاف با زنان مباشرت نکنند و بدن شان بدون لباس یا با لباس، با هم تماس نداشته باشد. به مشاور و وکیل یک سرمایه دار، "مباشر" گویند، زیرا از مشتقات بُشره، تبشیر و یا شادی ( همان باز و بسته شدن پوست صورت زمان خنده ) است؛ مباشر هم باید با دقت در کارش بر ارباب خود تبشیر آورد و با ضرر و زیان غمگین اش نسازد.
... [مشاهده متن کامل]
"بُشره" پوست انسان و در کل، تمام اندام فیزیکی اوست. وَلَا تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنْتُمْ عَاکِفُونَ فِی الْمَسَاجِد یعنی مردان در اعتکاف با زنان مباشرت نکنند و بدن شان بدون لباس یا با لباس، با هم تماس نداشته باشد. به مشاور و وکیل یک سرمایه دار، "مباشر" گویند، زیرا از مشتقات بُشره، تبشیر و یا شادی ( همان باز و بسته شدن پوست صورت زمان خنده ) است؛ مباشر هم باید با دقت در کارش بر ارباب خود تبشیر آورد و با ضرر و زیان غمگین اش نسازد.
... [مشاهده متن کامل]
اَلمُبَاشَرَة ( مصدر ) معنی: فوراً، بی درنگ ، بدون واسطه ( بشر ) /منبع:فرهنگ ابجدی عربی - فارسی ترجمه المنجدالابجدی مترجم:استاد رضا مهیار
- مُبَاشَرَة [بشر]: ( مصدر ) ، �مُبَاشَرَةً�: فورًا، بی درنگ، بدون واسطه
... [مشاهده متن کامل]
- مُباشَرة: اعمال، به کارگیری، استعمال، در پیش گرفتن، مستقیما وارد عمل شدن، دست به. . . زدن، پرداختن به
- مباشرة : مستقیما ، سر راست ، یکراست ، بی درنگ ، راست ، مستقیم
مباشرة. [ م ُ ش َ رَ ] ( ع مص ) در کنار همسر خوابیدن ( بدون جماع ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) . || به خودی به کاری قیام کردن . ( دهار ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) . به خودی خود کردن کاری را و به دست خود اجرای آن کار نمودن . ( ناظم الاطباء ) . به خود به کاری در شدن . ( آنندراج ) .
عَنْ عَائِشَةَ قَالَتْ: کُنْتُ أَغْتَسِلُ أَنَا وَالنَّبِیُّ مِنْ إِنَاءٍ وَاحِدٍ کِلانَا جُنُبٌ، وَکَانَ یَأْمُرُنِی فَأَتَّزِرُ، فَیُبَاشِرُنِی وَأَنَا حَائِضٌ
عایشه ل می گوید: من و رسول الله در حالی که جنب بودیم از یک ظرف آب، غسل مینمودیم. و زمانی که من دوران قاعدگی را میگذراندم، آنحضرت به من دستور می داد که ازار ( لُنگ ) بپوشم. و در آن حالت ( قاعدگی ) کنار من می خوابید. ( بدون مقاربت یا جماع )
- مُبَاشَرَة [بشر]: ( مصدر ) ، �مُبَاشَرَةً�: فورًا، بی درنگ، بدون واسطه
... [مشاهده متن کامل]
- مُباشَرة: اعمال، به کارگیری، استعمال، در پیش گرفتن، مستقیما وارد عمل شدن، دست به. . . زدن، پرداختن به
- مباشرة : مستقیما ، سر راست ، یکراست ، بی درنگ ، راست ، مستقیم
مباشرة. [ م ُ ش َ رَ ] ( ع مص ) در کنار همسر خوابیدن ( بدون جماع ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) . || به خودی به کاری قیام کردن . ( دهار ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) . به خودی خود کردن کاری را و به دست خود اجرای آن کار نمودن . ( ناظم الاطباء ) . به خود به کاری در شدن . ( آنندراج ) .
عَنْ عَائِشَةَ قَالَتْ: کُنْتُ أَغْتَسِلُ أَنَا وَالنَّبِیُّ مِنْ إِنَاءٍ وَاحِدٍ کِلانَا جُنُبٌ، وَکَانَ یَأْمُرُنِی فَأَتَّزِرُ، فَیُبَاشِرُنِی وَأَنَا حَائِضٌ
عایشه ل می گوید: من و رسول الله در حالی که جنب بودیم از یک ظرف آب، غسل مینمودیم. و زمانی که من دوران قاعدگی را میگذراندم، آنحضرت به من دستور می داد که ازار ( لُنگ ) بپوشم. و در آن حالت ( قاعدگی ) کنار من می خوابید. ( بدون مقاربت یا جماع )
مباشرت، اخلاقی است که شامل برنامه ریزی و مدیریت مسئولانه منابع است. مفاهیم مباشرت را می توان در محیط و طبیعت، اقتصاد، بهداشت، خاصیت، اطلاعات، الهیات، و غیره به کار برد.
نظارت کردن وسرپرستی کاری را بر عهده گرفتن
مختارکاری ؛ مباشرت و وکالت و نیابت. ( ناظم الاطباء ) .
شخصاً
مستقیم و بدون واسطه
پرداختن به عملی بالمباشره. . .
معنی بالمباشره :شخصاً ، بدون ارجاع به دیگری است.
معنی بالمباشره :شخصاً ، بدون ارجاع به دیگری است.
به مازنی دستدارمی
اقدام به عملی کردن به فعل خود
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)