مبارزه کردن با


معنی انگلیسی:
to fight, to campaign against

مترادف ها

oppugn (فعل)
مخالفت کردن با، دعوا کردن، بمبارزه طلبیدن، مورد بحی قراردادن، مبارزه کردن با

پیشنهاد کاربران

پنجه در پنجه کسی کردن ، پنجه در پنجه کسی داشتن و افکندن ؛ با او ستیزه کردن. مبارزه کردن با کسی :
حیرت وصل تو چون دست و دل از کار ببرد
پنجه در پنجه خورشیدتوانم کردن.
مسیح کاشی ( از آنندراج ) .
...
[مشاهده متن کامل]

دل شیرین غبارآلوده غیرت بود صائب
وگرنه پنجه ای در پنجه فرهاد میکردم.
صائب ( از آنندراج ) .
اشک عقیق از بن مژگان همی کنم
تا پنجه ای به پنجه مرجان درافکند.
ظهوری ( از آنندراج ) .

به مبارزه پرداختن با . . . . . .

بپرس