مبادله کردن
مترادف مبادله کردن: ردوبدل کردن، تعویض کردن، عوض کردن، تبدیل کردن
برابر پارسی: یوفانبدن
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
مترادف ها
عوض کردن، مبادله کردن، تسعیر یافتن
امیزش کردن، معاشرت کردن، مبادله کردن، مرتبط بودن با، مراوده داخلی داشتن
عوض کردن، بیرون کردن، مبادله کردن، جانشین کردن
مبادله کردن، معامله کردن، تجارت کردن با، داد و ستد کردن
چانه زدن، وراجی کردن، چانه، مبادله کردن
مبادله کردن
تغییر دادن، مبادله کردن، باهم عوض کردن، تبادل کردن، متناوب ساختن
مبادله کردن، سبک و سنگین کردن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید