[ویکی نور] مبادئ العامه لتفسیر القرآن بین النظریه و التطبیق. مبادئ العامة لتفسیر القرآن بین النظریة و التطبیق نوشته محمد حسین علی صغیر کتابی است که به بررسی نظری تعریف، مقدمات، فنون و روش های تفسیر پرداخته و مجموعه ای منسجم در ارائه کلیات تفسیر ارائه کرده است.
نویسنده در این کتاب به صورت علمی به تفسیر قرآن نگاه کرده و دو سوره زخرف و حمد را به دو شیوه مختلف تفسیر کرده و با به کارگیری مبادی نظری در تفسیر این دو سوره، تطبیقی جامع بین نظر و عمل به نمایش گذاشته است.
کتاب از یک مقدمه توسط مؤلف و دو باب کلی تشکیل گردیده است. در باب اول، مؤلف در ضمن پنج فصل که هرکدام از چند مبحث تشکیل شده، به بیان تعریف و آداب تفسیر و بررسی روش های تفسیری و مراحل شکل گیری تفسیر پرداخته است.
در باب دوم کتاب، نویسنده، خود ورود به عرصه تفسیر کرده، در فصل اول این باب به نحو تسلسلی و موضوعی به تفسیر سوره مبارکه زخرف پرداخته و با به کارگیری اسلوبی جدید، در قالب دوازده بحث، نتایجی جدید گرفته است.
نویسنده در مقدمه کتاب ابتدا خاطرنشان می کند که هر فهمی از قرآن را نمی شود تفسیر نامید؛ بلکه تفسیر حقیقی آن است که رعایت قواعد و شروط و مقدمات در آن شده باشد؛ چراکه تفسیر یعنی رسیدن به حقیقت آنچه در کتاب الهی است. در ادامه نویسنده به این مطلب توجه می دهد که قرآن یک کتاب جامع است و نمی شود با یک دیدگاه محدود وارد تفسیر قرآن شد؛ و انتقاد می کند از مفسری که قرآن را با کتاب فنّاوری اشتباه گرفته و یا اینکه صرفاً تفسیری فلسفی از قرآن ارائه داده است؛ سپس با بیان عقیده خود در مورد تفسیر موضوعی و تخصصی و نیز یادآوری زحمات متقدمین از مفسرین و علماء، مقدمه را به پایان می برد.
به طورکلی باب اول از کتاب به مباحث نظری پیرامون تفسیر قرآن اختصاص یافته است. فصل اول از این باب «معالم التفسیر» نامیده شده است. نویسنده در ضمن پنج مبحث در این فصل، به تعریف لغوی و اصطلاحی تفسیر پرداخته و بعد از بیان فرق بین تفسیر و تأویل و یادآوری اهمیت تفسیر، به اقسام آن می پردازد. در مبحث اول از فصل اول، در تعریف لغوی، نظریات متقدمین را ذکر کرده و در بخش دوم فصل، سه تعریف اصلی در مورد تفسیر را مطرح کرده است.
نویسنده در این کتاب به صورت علمی به تفسیر قرآن نگاه کرده و دو سوره زخرف و حمد را به دو شیوه مختلف تفسیر کرده و با به کارگیری مبادی نظری در تفسیر این دو سوره، تطبیقی جامع بین نظر و عمل به نمایش گذاشته است.
کتاب از یک مقدمه توسط مؤلف و دو باب کلی تشکیل گردیده است. در باب اول، مؤلف در ضمن پنج فصل که هرکدام از چند مبحث تشکیل شده، به بیان تعریف و آداب تفسیر و بررسی روش های تفسیری و مراحل شکل گیری تفسیر پرداخته است.
در باب دوم کتاب، نویسنده، خود ورود به عرصه تفسیر کرده، در فصل اول این باب به نحو تسلسلی و موضوعی به تفسیر سوره مبارکه زخرف پرداخته و با به کارگیری اسلوبی جدید، در قالب دوازده بحث، نتایجی جدید گرفته است.
نویسنده در مقدمه کتاب ابتدا خاطرنشان می کند که هر فهمی از قرآن را نمی شود تفسیر نامید؛ بلکه تفسیر حقیقی آن است که رعایت قواعد و شروط و مقدمات در آن شده باشد؛ چراکه تفسیر یعنی رسیدن به حقیقت آنچه در کتاب الهی است. در ادامه نویسنده به این مطلب توجه می دهد که قرآن یک کتاب جامع است و نمی شود با یک دیدگاه محدود وارد تفسیر قرآن شد؛ و انتقاد می کند از مفسری که قرآن را با کتاب فنّاوری اشتباه گرفته و یا اینکه صرفاً تفسیری فلسفی از قرآن ارائه داده است؛ سپس با بیان عقیده خود در مورد تفسیر موضوعی و تخصصی و نیز یادآوری زحمات متقدمین از مفسرین و علماء، مقدمه را به پایان می برد.
به طورکلی باب اول از کتاب به مباحث نظری پیرامون تفسیر قرآن اختصاص یافته است. فصل اول از این باب «معالم التفسیر» نامیده شده است. نویسنده در ضمن پنج مبحث در این فصل، به تعریف لغوی و اصطلاحی تفسیر پرداخته و بعد از بیان فرق بین تفسیر و تأویل و یادآوری اهمیت تفسیر، به اقسام آن می پردازد. در مبحث اول از فصل اول، در تعریف لغوی، نظریات متقدمین را ذکر کرده و در بخش دوم فصل، سه تعریف اصلی در مورد تفسیر را مطرح کرده است.