مباخس

لغت نامه دهخدا

مباخس. [ م َ خ ِ ] ( ع اِ ) اراضی دیم. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : و مأها [ ماء یارکث ] لیس من ماء سغد انّما هی عیون و المباخس بها کثرة. ( صورة الاقالیم اصطخری ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و زروع اهل السرخس مباخس است. ( از معجم البلدان ، ذیل کلمه سرخس ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). رجوع به بخس شود.

پیشنهاد کاربران