مایک شینودا

دانشنامه عمومی

مایکل کنجی "مایک" شینودا ( متولد ۱۱ فوریهٔ ۱۹۷۷ ( ۴۷  سال ) ) [ ۱] [ ۲] موسیقی دان، آهنگ ساز، تهیه کننده و خواننده آمریکایی می باشد. او بیشتر به عنوان رپر، آهنگ نویس، کیبردیست، خواننده و گیتاریست گروه راک لینکین پارک شناخته می شود. مایک کارهایی تنهایی نیز زیر پروژه خودش با نام فورت ماینر دارد. او برای هر دو گروه کارهای گرافیکی، میکس و تولیداتی انجام می دهد. مایک رتبهٔ #۷۲ از لیست "۱۰۰ بهترین خواننده های متال تمام زمان ها" ی "هیت پریدر" را دارد. [ ۳]
آگورا هیلز در لس آنجلس به دنیا آمد و همان جا بزرگ شد. پدر او یک ژاپنی آمریکایی و مادرش روسی آمریکایی است. او برادری بزرگتر از خود دارد. او مدرسه ابتدایی را در پارکمن و دبیرستان را در کنیون به پایان رسانید. مطابق به مادرش، مایک در شش سالگی نواختن پیانو کلاسیک را آغاز کرد و اشتیاقش روزبه روز افزایش یافت. در سن ۱۳ سالگی او آرزو می کرد که بتواند موسیقی جاز، بلوز و هیپ هاپ را فرابگیرد. در طول مدرسه توانست گیتار را نیز فرا بگیرد و بعد از آن سبک خواندن رپ را نیز یاد گرفت. بعد از نوجوانی، علاقه مایک شینودا به رپ باعث شد که برد دلسون او را تشویق کند، او کسی بود که مایک همراه با او تمرین آهنگ های رپ در یک استدویوی موقتی در اتاق خوابش می کردند. برد دلسون و راب بوردون ( از لینکین پارک ) و چند نفر از اعضای هوباستانک در مدرسه متوسطه آگورا با مایک شینودا همکلاسی بودند. بعد از اتمام مدرسه، بوردون در موسیقی آن ها مشغول شد. این سه نفر گروهی را با نام زیرو ( Xero ) تشکیل دادند و شروع به کارهای جدی تری در موسیقی کردند.
پس از اتمام مدرسه، شینودا در کالج هنرهای طراحی مشغول به تحصیل شد تا به گرافیک دیزاین و نگاره پردازی بپردازد. همینجا بود که با دی جی و صفحه گردان جو هان آشنا شد که همراه با دوست کالج دلسون، دیو فارل در گروه زیرو ملحق شدند. همینجا بود که او با بحران هویت روبرو شد، سال ها بعد از مصاحبه ای گفت:
"فکر میکنم که در کالج بودم که فهمیدم فرق بزرگی بین ژاپنی ها و ژاپنی - آمریکایی وجود داره. این خیلی مهمه که بدونیم. این چیز مشابهی نیست و من بعداً با لینکین پارک در ژاپن کنسرت دادم. اولین بار را دقیقاً به خاطر دارم، چقدر آشنا به نظر میرسید، از هواپیما بیرون اومدیم، بوی خانهٔ عمه ام می آمد، در فرودگاه بوی ژاپن می آمد. نمیدونم که آیا کسی دیگری هم اینو حس کرده بود یا نه، اما من به محض بیرون آمدن از هواپیما فکر کردم که اینجا واقعاً برای من آشنا است با وجود اینکه هنوز هیچ چیزی ندیده بودم. و بعد، پس از رفتن به توکیو، اوساکا، کیوتو و ناگویا، شما بسیار زود متوجه چیزهایی می شود و کارهایی که مردم می کنند، چیزهای بسیار کوچکی که می کنند مثلاً چطور شما یک تکه کاغذ را برمی دارید. چیزهایی بسیار آشکار هستند مثل گرفتن کارت بیزینس یک نفر با دو دست، شما در آمریکا اینکار را نمی کنید. وقتی دیدم کسی اینکار را میکند، با خود گفتم، "آره، آره، عموم هم همینکارو میکنه". میدونی چیزهای کوچکی هستند که از ژاپن آمده اند اما فرهنگ در بین مردم ژاپنی - آمریکایی هم حفظ شده و این به من این احساس را میده که ارتباط همونجا بود و اینکه چرا من تا حالا متوجه نشده بودم. [ ۴] [ ۵]
عکس مایک شینوداعکس مایک شینوداعکس مایک شینوداعکس مایک شینوداعکس مایک شینودا
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس