مایل گردیدن گشتن

فرهنگ فارسی

( مایل گردیدن گشتن ) ( مصدر ) ۱- مایل شدن ۱ : کجا مایل بهر دل گردد ابرویی که من دانم که سر می پیچد از یوسف ترازویی که من دانم . ( صائب آنند . )

پیشنهاد کاربران

فروآمدن به چیزی ؛ میل کردن بدان. ( آنندراج ) .
take a liking to somebody/something

بپرس