مایل گردیدن. [ ی ِ گ َ دی دَ ] ( مص مرکب ) مایل شدن. رغبت پیدا کردن. راغب شدن. گراییدن : کجا مایل به هر دل گردد ابرویی که من دانم که سر می پیچد از یوسف ترازویی که من دانم.
صائب ( از آنندراج ).
|| خمیده شدن. کج شدن. انحناء یافتن. منحنی شدن. به یک سو خمیدن.