ماکْسْوِل، جِیْمْز کلارک (۱۸۳۱ـ۱۸۷۹)(Maxwell, James Clerk)
ماکْسْوِل، جِیْمْز کلارک
فیزیــک دان اســکاتلندی. مهم ترین دستاوردش شناسایی امواج الکترومغناطیسیبود. معادلات ماکسولالکتریسیته، مغناطیــس، و نــور را با مجموعه ای از روابط به هم مرتبط می کنند. حوزه های مطالعاتی ماکسول شامل گازها، نورشناسی، و دریافت رنگی بود و تحقیقات نظری اش در زمینۀ مغناطیس، راهِ دست یابی به فنّاوری تلگراف و تلفن بی سیم را هموار کرد. در زمینۀ نظریۀ جنبشی گازها، این نکته را ثابت کرد که منشأ گرما را باید در حرکت مولکول های گاز جست وجو کرد. او با بررسی های دید رنگی توضیح داد که چگونه می توان همۀ رنگ ها را از ترکیب رنگ های اصلی سرخ، سبز، و آبی پدید آورد. بنا بر نظریۀ فیزیک دان انگلیسی، تامس یانگ، چشم انسان دارای سه نوع گیرندۀ حساس نسبت به رنگ های اصلی است. ماکسول این نظریه را تأیید کرد و نشان داد که کوررنگی ناشی از نقایص موجود در این گیرنده ها است. در ۱۸۶۱، اولین عکس رنگی را با استفاده از فرآیند سه رنگ تولید کرد. ماکسول در ادینبورو زاده شد. در آن جا و در کیمبریج درس خواند. از ۱۸۵۶ تا ۱۸۶۰، در دانشگاه ابردیناستاد فلسفۀ طبیعی و از ۱۸۶۰ تا ۱۸۶۵، استاد فلسفۀ طبیعی و نجوم دانشگاه لندن بود. از ۱۸۷۱ به بعد، استاد فیزیک تجربی کیمبریج شد و در آن جا، آزمایشگاه کاوندیش را در ۱۸۷۴ بنیان گذاشت. از ۱۸۵۶ تا ۱۸۵۹، حلقه های زحل را بررسی کرد و نتیجه گرفت که این حلقه ها باید متشکل از اجسام کوچکی باشند که در مدارهایی به دور زحل در گردش اند. ماکسول پس از توضیح همۀ آثار شناخته شدۀ الکترومغناطیس به این نتیجه رسید که نور از موج های الکترومغناطیسی تشکیل می شود. همچنین، ثابت کرد که نور دارای فشار تابشی است و اظهار داشت که مجموعۀ کاملی از تابش های الکترومغناطیسی در طبیعت وجود دارد که نور فقط یکی از بخش های آن است. این نظر در ۱۸۸۸ با کشف امواج رادیویی به تأیید رسید. در ۱۸۶۰، ماکسول با استفاده از روشی آماری به فرمولی دست یافت که توزیع سرعت را در مولکول های گاز مشخص می کرد و رابطۀ آن را با دما به دست می داد. در ۱۸۶۵، با همسرش برای اندازه گیری گران رویگازها در گسترۀ بزرگی از فشارها و دماها آزمایش هایی انجام داد که نتایج آن منجر به معادلاتی جدید شد. با این همه، نظریۀ جنبشی ماکسول نمی توانست رسانش گرما را کاملاً توضیح دهد. در ۱۸۶۸، فیزیک دان اتریشی، لودویگ بولتسمان، در نظریۀ ماکسول اصلاحاتی به عمل آورد و نتیجه به صورت قانون توزیع ماکسول ـ بولتسماندرآمد. از آن به بعد، هر دو به اصلاحات متوالی در نظریۀ جنبشی پرداختند و مشخص شد که این نظریه برای همۀ خاصیت های گازها کاربرد دارد. آثار منتشرشدۀ ماکسول عبارت اند از ادراک رنگ(۱۸۶۰)، نظریۀ گرما(۱۸۷۱)، رسالۀ الکتریسیته و مغناطیس(۱۸۷۳)، و ماده و حرکت(۱۸۷۶).
ماکْسْوِل، جِیْمْز کلارک
فیزیــک دان اســکاتلندی. مهم ترین دستاوردش شناسایی امواج الکترومغناطیسیبود. معادلات ماکسولالکتریسیته، مغناطیــس، و نــور را با مجموعه ای از روابط به هم مرتبط می کنند. حوزه های مطالعاتی ماکسول شامل گازها، نورشناسی، و دریافت رنگی بود و تحقیقات نظری اش در زمینۀ مغناطیس، راهِ دست یابی به فنّاوری تلگراف و تلفن بی سیم را هموار کرد. در زمینۀ نظریۀ جنبشی گازها، این نکته را ثابت کرد که منشأ گرما را باید در حرکت مولکول های گاز جست وجو کرد. او با بررسی های دید رنگی توضیح داد که چگونه می توان همۀ رنگ ها را از ترکیب رنگ های اصلی سرخ، سبز، و آبی پدید آورد. بنا بر نظریۀ فیزیک دان انگلیسی، تامس یانگ، چشم انسان دارای سه نوع گیرندۀ حساس نسبت به رنگ های اصلی است. ماکسول این نظریه را تأیید کرد و نشان داد که کوررنگی ناشی از نقایص موجود در این گیرنده ها است. در ۱۸۶۱، اولین عکس رنگی را با استفاده از فرآیند سه رنگ تولید کرد. ماکسول در ادینبورو زاده شد. در آن جا و در کیمبریج درس خواند. از ۱۸۵۶ تا ۱۸۶۰، در دانشگاه ابردیناستاد فلسفۀ طبیعی و از ۱۸۶۰ تا ۱۸۶۵، استاد فلسفۀ طبیعی و نجوم دانشگاه لندن بود. از ۱۸۷۱ به بعد، استاد فیزیک تجربی کیمبریج شد و در آن جا، آزمایشگاه کاوندیش را در ۱۸۷۴ بنیان گذاشت. از ۱۸۵۶ تا ۱۸۵۹، حلقه های زحل را بررسی کرد و نتیجه گرفت که این حلقه ها باید متشکل از اجسام کوچکی باشند که در مدارهایی به دور زحل در گردش اند. ماکسول پس از توضیح همۀ آثار شناخته شدۀ الکترومغناطیس به این نتیجه رسید که نور از موج های الکترومغناطیسی تشکیل می شود. همچنین، ثابت کرد که نور دارای فشار تابشی است و اظهار داشت که مجموعۀ کاملی از تابش های الکترومغناطیسی در طبیعت وجود دارد که نور فقط یکی از بخش های آن است. این نظر در ۱۸۸۸ با کشف امواج رادیویی به تأیید رسید. در ۱۸۶۰، ماکسول با استفاده از روشی آماری به فرمولی دست یافت که توزیع سرعت را در مولکول های گاز مشخص می کرد و رابطۀ آن را با دما به دست می داد. در ۱۸۶۵، با همسرش برای اندازه گیری گران رویگازها در گسترۀ بزرگی از فشارها و دماها آزمایش هایی انجام داد که نتایج آن منجر به معادلاتی جدید شد. با این همه، نظریۀ جنبشی ماکسول نمی توانست رسانش گرما را کاملاً توضیح دهد. در ۱۸۶۸، فیزیک دان اتریشی، لودویگ بولتسمان، در نظریۀ ماکسول اصلاحاتی به عمل آورد و نتیجه به صورت قانون توزیع ماکسول ـ بولتسماندرآمد. از آن به بعد، هر دو به اصلاحات متوالی در نظریۀ جنبشی پرداختند و مشخص شد که این نظریه برای همۀ خاصیت های گازها کاربرد دارد. آثار منتشرشدۀ ماکسول عبارت اند از ادراک رنگ(۱۸۶۰)، نظریۀ گرما(۱۸۷۱)، رسالۀ الکتریسیته و مغناطیس(۱۸۷۳)، و ماده و حرکت(۱۸۷۶).
wikijoo: ماکسول،_جیمز_کلارک_(۱۸۳۱ـ۱۸۷۹)