ماکس بیلشافسکی ( آلمانی: Max Bielschowsky؛ ۲۰ فوریهٔ ۱۸۶۹ – ۱۵ اوت ۱۹۴۰ ) نوروپاتولوژیست اهل آلمان بود.
وی دانش آموختهٔ رشتهٔ پزشکی در دانشگاه لودویگ ماکسیمیلیان مونیخ بود و پس از فارغ التحصیلی، مدتی با لودویگ ادینگر در «مؤسسهٔ آسیب شناسی فرانکفورت» همکاری نمود. در آنجا بود که او روش های رنگ آمیزی بافت شناسی را از کارل وایگرت آموخت. سپس از سال ۱۹۰۴ در دانشگاه هومبولت برلین در آزمایشگاه زیست عصب شناسی فعالیت نمود و تا سال ۱۹۳۳ در آنجا ماند و سپس در یک کلنیک روان پزشکی در دانشگاه اوترخت و «مؤسسهٔ کاخال» در مادرید کار کرد. [ ۲] وی در نهایت به انگلستان مهاجرت کرد و در شهر لندن درگذشت. [ ۳]
ماکس بیلشافسکی مشارکت های مهمی در زمینه پژوهش های مرتبط با توبروز اسکلروزیس، جنون آموروتیک، بیماری پارکینسون، بیماری هانتینگتون و میوتونی مادرزادی داشت. یکی از دلایل شهرت او، کارهای مهمش در زمینهٔ آسیب شناسی بافتی بیماری ام اس و استفاده از نقره برای رنگ آمیزی رشته های عصبی است. او با همکاری استنلی کاب، روش «رنگ آمیزی درون حیاتی نقره»[ ۴] را ابداع کرد. روش «رنگ آمیزی نقره بیلشافسکی» روش بهبودیافته ای از شیوه ای است که توسط سانتیاگو رامون ئی کاخال ابداع شده بود. [ ۲]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفوی دانش آموختهٔ رشتهٔ پزشکی در دانشگاه لودویگ ماکسیمیلیان مونیخ بود و پس از فارغ التحصیلی، مدتی با لودویگ ادینگر در «مؤسسهٔ آسیب شناسی فرانکفورت» همکاری نمود. در آنجا بود که او روش های رنگ آمیزی بافت شناسی را از کارل وایگرت آموخت. سپس از سال ۱۹۰۴ در دانشگاه هومبولت برلین در آزمایشگاه زیست عصب شناسی فعالیت نمود و تا سال ۱۹۳۳ در آنجا ماند و سپس در یک کلنیک روان پزشکی در دانشگاه اوترخت و «مؤسسهٔ کاخال» در مادرید کار کرد. [ ۲] وی در نهایت به انگلستان مهاجرت کرد و در شهر لندن درگذشت. [ ۳]
ماکس بیلشافسکی مشارکت های مهمی در زمینه پژوهش های مرتبط با توبروز اسکلروزیس، جنون آموروتیک، بیماری پارکینسون، بیماری هانتینگتون و میوتونی مادرزادی داشت. یکی از دلایل شهرت او، کارهای مهمش در زمینهٔ آسیب شناسی بافتی بیماری ام اس و استفاده از نقره برای رنگ آمیزی رشته های عصبی است. او با همکاری استنلی کاب، روش «رنگ آمیزی درون حیاتی نقره»[ ۴] را ابداع کرد. روش «رنگ آمیزی نقره بیلشافسکی» روش بهبودیافته ای از شیوه ای است که توسط سانتیاگو رامون ئی کاخال ابداع شده بود. [ ۲]
wiki: ماکس بیلشافسکی