ماژ و موژ

لغت نامه دهخدا

ماژ و موژ. [ ژُ] ( اِ صوت ) این لغت از توابع است به معنی فریادی باشد که موش در وقتی که گربه را بیند یا ماری قصد گرفتن او کرده باشد کند. ( برهان ) ( آنندراج ) ( از فرهنگ فارسی معین ) ( از ناظم الاطباء ). تضرع. زاری. لابه. ابتهال. ضراعت. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) :
کی مارترسگین شود و گربه مهربان
گر موش ماژ و موژ کند گاه در همی.
رودکی ( یادداشت ایضاً ).

پیشنهاد کاربران

بپرس