در جستجوی معنی ماچانلو
لغت نامه دهخدا
پای ماچان . ( اِ مرکب ) پای ماچو. ( فرهنگ رشیدی ) . پی ماچان ، کفش کن . صف نعال . درگاه . �باصطلاح صوفیان و درویشان صف نعال باشد که کفشکن است و رسم این جماعت چنانست که اگر یکی ازیشان گناهی و تقصیری کند او را در صف نعال که مقام غرامت است بیک پای بازدارند و او هر دو گوش خود را چپ و راست بر دست گیرد یعنی گوش چپ را بدست راست و گوش راست را بدست چپ گرفته چندان بر یک پای بایستد که پیر و مرشد عذر او را بپذیرد و از گناهش درگذرد�. ( برهان قاطع ) :هوا میخواست تا در صف بالا همسری جویدگرفتم دست و افکندم بصف پای ماچانش . خاقانی .
... [مشاهده متن کامل]
و شکر ایزدی بر مقام خویش بگذارد تا جمله ٔ خلایق از صدرنشینان محفل تا پایان پای ماچان همه در حال یکدیگر نگاه کردند. ( مرزبان نامه ) . گرفته پای ماچان عذرخواهان گناه از بنده عفو از پادشاهان . عطار ( بلبل نامه ) .
آدم از فردوس و از بالای هفت پای ماچان از برای عذر رفت .
رحیم والاتبار میگوید در گفتگوی سهیل قاسمی با دکتر یحیی عطایی و عزیزی کوتنایی در یوتیوب در مورد غزل ۴۳۸حافظ برداشت من این است که پی ماچان قسمت پایین مسجد یا کفش کن مسجد یا خانقاه یا عبادتگاه بوده است . پی که مشخص است به معنای پایین است امروزه هم در گفتگوهایمان بکار میرود. پس ماچان تلفظ قدیمی مسجد در لهجه شیرازی یا فارسی آن زمان بوده است . از طرفی هم میدانیم که ( ( ی ) ) نسبت وقتی از فارسی به ترکی می آید به ( ( لو ) ) تبدیل میشود مثلا احمدی می شود احمد لو قاسمی میشود قاسملو
پس ماچانلو به معنای مسجدی یا اهل عبادت یا اهل معنویات میشود
تفسیر دیگری که جناب دکتر عطایی به آن اشاره کردند میفرمایند پی ماچان یعنی پا ما جان یعنی ما حاضریم جان مان را پای شما فدا کنیم . با این حساب میتوانیم بگوییم پی ماچان یعنی عارف وعاشق خدا ، ومیدانیم که برخی کلمات فارسی در طول زمان خلاصه شده اند مثلا إشکم شده شکم و گاها کم بکار میرود . پس ماچان خلاصه شده پی ماچان وبه معنی عاشق است . درتفسیراول ماچان به معنای عابد است ودر تفسیر دوم ماچان به معنای عاشق است . عبادت شرط عقل است و عشق شرط دل است. ومسیر زندگی انسان بگونه ای است که ما در زندگی به مغز وقلب هردو نیاز داریم . فر
لغت نامه دهخدا
پای ماچان . ( اِ مرکب ) پای ماچو. ( فرهنگ رشیدی ) . پی ماچان ، کفش کن . صف نعال . درگاه . �باصطلاح صوفیان و درویشان صف نعال باشد که کفشکن است و رسم این جماعت چنانست که اگر یکی ازیشان گناهی و تقصیری کند او را در صف نعال که مقام غرامت است بیک پای بازدارند و او هر دو گوش خود را چپ و راست بر دست گیرد یعنی گوش چپ را بدست راست و گوش راست را بدست چپ گرفته چندان بر یک پای بایستد که پیر و مرشد عذر او را بپذیرد و از گناهش درگذرد�. ( برهان قاطع ) :هوا میخواست تا در صف بالا همسری جویدگرفتم دست و افکندم بصف پای ماچانش . خاقانی .
و شکر ایزدی بر مقام خویش بگذارد تا جمله ٔ خلایق از صدرنشینان محفل تا پایان پای ماچان همه در حال یکدیگر نگاه کردند. ( مرزبان نامه ) . گرفته پای ماچان عذرخواهان گناه از بنده عفو از پادشاهان . عطار ( بلبل نامه ) .
آدم از فردوس و از بالای هفت پای ماچان از برای عذر رفت .
رحیم والاتبار میگوید در گفتگوی سهیل قاسمی با دکتر یحیی عطایی و عزیزی کوتنایی در یوتیوب در مورد غزل ۴۳۸حافظ برداشت من این است که پی ماچان قسمت پایین مسجد یا کفش کن مسجد یا خانقاه یا عبادتگاه بوده است . پی که مشخص است به معنای پایین است امروزه هم در گفتگوهایمان بکار میرود. پس ماچان تلفظ قدیمی مسجد در لهجه شیرازی یا فارسی آن زمان بوده است . از طرفی هم میدانیم که ( ( ی ) ) نسبت وقتی از فارسی به ترکی می آید به ( ( لو ) ) تبدیل میشود مثلا احمدی می شود احمد لو قاسمی میشود قاسملو
پس ماچانلو به معنای مسجدی یا اهل عبادت یا اهل معنویات میشود
تفسیر دیگری که جناب دکتر عطایی به آن اشاره کردند میفرمایند پی ماچان یعنی پا ما جان یعنی ما حاضریم جان مان را پای شما فدا کنیم . با این حساب میتوانیم بگوییم پی ماچان یعنی عارف وعاشق خدا ، ومیدانیم که برخی کلمات فارسی در طول زمان خلاصه شده اند مثلا إشکم شده شکم و گاها کم بکار میرود . پس ماچان خلاصه شده پی ماچان وبه معنی عاشق است . درتفسیراول ماچان به معنای عابد است ودر تفسیر دوم ماچان به معنای عاشق است . عبادت شرط عقل است و عشق شرط دل است. ومسیر زندگی انسان بگونه ای است که ما در زندگی به مغز وقلب هردو نیاز داریم . فرض کنیم ما بخواهیم از شیراز به دبی برویم آن قسمت از مسیر که خشکی است مثل شیراز تا بندر عباس را با اتوبوس میرویم به دریا که رسیدیم دیگه اتوبوس کارآئی خود را از دست داده و بقیه مسیر را به کشتی نیاز داریم . نیاز انسان به عقل وعشق هم به همین شکل است . یعنی انسان کامل میداند کجا از عقل استفاده کند وکجا از عشق درست مثل یک طبیب حاذق که میداند کی از تیغ جراحی استفاده کند وکی مرهم بگذارد . ماچانلو یعنی انسانی که از عقل ودل هردو استفاده میکند چنین انسانی، انسان کامل و انسان والا است. پس با این حساب بجای ماچانلوکه یک کلمه قدیمی است و مربوط به هشتصد سال پیش است و کمتر افرادی مفهومش را میدانند میتوانیم از کلمه والاتبار که به زبان فارسی امروزی است و مفهومش بر همگان واضح است استفاده کنیم .
منبع: غزل ۴۳۸ در گفتگوی سهیل قاسمی با دکتر یحیی عطایی و عزیزی کوتنایی در یوتیوب
لغت نامه دهخدا
پای ماچان . ( اِ مرکب ) پای ماچو. ( فرهنگ رشیدی ) . پی ماچان ، کفش کن . صف نعال . درگاه . �باصطلاح صوفیان و درویشان صف نعال باشد که کفشکن است و رسم این جماعت چنانست که اگر یکی ازیشان گناهی و تقصیری کند او را در صف نعال که مقام غرامت است بیک پای بازدارند و او هر دو گوش خود را چپ و راست بر دست گیرد یعنی گوش چپ را بدست راست و گوش راست را بدست چپ گرفته چندان بر یک پای بایستد که پیر و مرشد عذر او را بپذیرد و از گناهش درگذرد�. ( برهان قاطع ) :هوا میخواست تا در صف بالا همسری جویدگرفتم دست و افکندم بصف پای ماچانش . خاقانی .
... [مشاهده متن کامل]
و شکر ایزدی بر مقام خویش بگذارد تا جمله ٔ خلایق از صدرنشینان محفل تا پایان پای ماچان همه در حال یکدیگر نگاه کردند. ( مرزبان نامه ) . گرفته پای ماچان عذرخواهان گناه از بنده عفو از پادشاهان . عطار ( بلبل نامه ) .
آدم از فردوس و از بالای هفت پای ماچان از برای عذر رفت .
رحیم والاتبار میگوید در گفتگوی سهیل قاسمی با دکتر یحیی عطایی و عزیزی کوتنایی در یوتیوب در مورد غزل ۴۳۸حافظ برداشت من این است که پی ماچان قسمت پایین مسجد یا کفش کن مسجد یا خانقاه یا عبادتگاه بوده است . پی که مشخص است به معنای پایین است امروزه هم در گفتگوهایمان بکار میرود. پس ماچان تلفظ قدیمی مسجد در لهجه شیرازی یا فارسی آن زمان بوده است . از طرفی هم میدانیم که ( ( ی ) ) نسبت وقتی از فارسی به ترکی می آید به ( ( لو ) ) تبدیل میشود مثلا احمدی می شود احمد لو قاسمی میشود قاسملو
پس ماچانلو به معنای مسجدی یا اهل عبادت یا اهل معنویات میشود
تفسیر دیگری که جناب دکتر عطایی به آن اشاره کردند میفرمایند پی ماچان یعنی پا ما جان یعنی ما حاضریم جان مان را پای شما فدا کنیم . با این حساب میتوانیم بگوییم پی ماچان یعنی عارف وعاشق خدا ، ومیدانیم که برخی کلمات فارسی در طول زمان خلاصه شده اند مثلا إشکم شده شکم و گاها کم بکار میرود . پس ماچان خلاصه شده پی ماچان وبه معنی عاشق است . درتفسیراول ماچان به معنای عابد است ودر تفسیر دوم ماچان به معنای عاشق است . عبادت شرط عقل است و عشق شرط دل است. ومسیر زندگی انسان بگونه ای است که ما در زندگی به مغز وقلب هردو نیاز داریم . فر
لغت نامه دهخدا
پای ماچان . ( اِ مرکب ) پای ماچو. ( فرهنگ رشیدی ) . پی ماچان ، کفش کن . صف نعال . درگاه . �باصطلاح صوفیان و درویشان صف نعال باشد که کفشکن است و رسم این جماعت چنانست که اگر یکی ازیشان گناهی و تقصیری کند او را در صف نعال که مقام غرامت است بیک پای بازدارند و او هر دو گوش خود را چپ و راست بر دست گیرد یعنی گوش چپ را بدست راست و گوش راست را بدست چپ گرفته چندان بر یک پای بایستد که پیر و مرشد عذر او را بپذیرد و از گناهش درگذرد�. ( برهان قاطع ) :هوا میخواست تا در صف بالا همسری جویدگرفتم دست و افکندم بصف پای ماچانش . خاقانی .
و شکر ایزدی بر مقام خویش بگذارد تا جمله ٔ خلایق از صدرنشینان محفل تا پایان پای ماچان همه در حال یکدیگر نگاه کردند. ( مرزبان نامه ) . گرفته پای ماچان عذرخواهان گناه از بنده عفو از پادشاهان . عطار ( بلبل نامه ) .
آدم از فردوس و از بالای هفت پای ماچان از برای عذر رفت .
رحیم والاتبار میگوید در گفتگوی سهیل قاسمی با دکتر یحیی عطایی و عزیزی کوتنایی در یوتیوب در مورد غزل ۴۳۸حافظ برداشت من این است که پی ماچان قسمت پایین مسجد یا کفش کن مسجد یا خانقاه یا عبادتگاه بوده است . پی که مشخص است به معنای پایین است امروزه هم در گفتگوهایمان بکار میرود. پس ماچان تلفظ قدیمی مسجد در لهجه شیرازی یا فارسی آن زمان بوده است . از طرفی هم میدانیم که ( ( ی ) ) نسبت وقتی از فارسی به ترکی می آید به ( ( لو ) ) تبدیل میشود مثلا احمدی می شود احمد لو قاسمی میشود قاسملو
پس ماچانلو به معنای مسجدی یا اهل عبادت یا اهل معنویات میشود
تفسیر دیگری که جناب دکتر عطایی به آن اشاره کردند میفرمایند پی ماچان یعنی پا ما جان یعنی ما حاضریم جان مان را پای شما فدا کنیم . با این حساب میتوانیم بگوییم پی ماچان یعنی عارف وعاشق خدا ، ومیدانیم که برخی کلمات فارسی در طول زمان خلاصه شده اند مثلا إشکم شده شکم و گاها کم بکار میرود . پس ماچان خلاصه شده پی ماچان وبه معنی عاشق است . درتفسیراول ماچان به معنای عابد است ودر تفسیر دوم ماچان به معنای عاشق است . عبادت شرط عقل است و عشق شرط دل است. ومسیر زندگی انسان بگونه ای است که ما در زندگی به مغز وقلب هردو نیاز داریم . فرض کنیم ما بخواهیم از شیراز به دبی برویم آن قسمت از مسیر که خشکی است مثل شیراز تا بندر عباس را با اتوبوس میرویم به دریا که رسیدیم دیگه اتوبوس کارآئی خود را از دست داده و بقیه مسیر را به کشتی نیاز داریم . نیاز انسان به عقل وعشق هم به همین شکل است . یعنی انسان کامل میداند کجا از عقل استفاده کند وکجا از عشق درست مثل یک طبیب حاذق که میداند کی از تیغ جراحی استفاده کند وکی مرهم بگذارد . ماچانلو یعنی انسانی که از عقل ودل هردو استفاده میکند چنین انسانی، انسان کامل و انسان والا است. پس با این حساب بجای ماچانلوکه یک کلمه قدیمی است و مربوط به هشتصد سال پیش است و کمتر افرادی مفهومش را میدانند میتوانیم از کلمه والاتبار که به زبان فارسی امروزی است و مفهومش بر همگان واضح است استفاده کنیم .
منبع: غزل ۴۳۸ در گفتگوی سهیل قاسمی با دکتر یحیی عطایی و عزیزی کوتنایی در یوتیوب