لغت نامه دهخدا
ماچ و موچ. [ چ ُ ] ( اِ مرکب ، از اتباع ) ماج و موج. بوس و لوس مانند گربه که بچه خود را هم می بوسد و هم می لیسد. ( ناظم الاطباء ). بمعنی بوس و لوس باشد یعنی بوسیدن و لیسیدن چنانکه گربه کند بچه خود را. ( برهان ). بوسه های پیاپی باصدا: ماچت نبود موچت نبود دندانه گازکت چه بود؟ ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). رجوع به ماج و موج شود.
فرهنگ فارسی
بوسیدن و لیسیدن ( چنانکه گربه کند بچ. خود را ) بوس ولوس .
گویش مازنی
/maach o mooch/ بوسه - بوسه ی با صدا