ماوی


معنی انگلیسی:
covert, refuge

لغت نامه دهخدا

ماوی. [ وی ی ] ( ع اِ ) ج ِ ماویَّه.( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به ماویة شود.

ماوی. [ وی ی ] ( ع ص نسبی ) منسوب به ماء. مائی. ( از منتهی الارب ). نسبت است به ماء. مائی. ماهی . ( از اقرب الموارد ). و رجوع به ماء شود.

ماوی. ( اِخ ) دهی از دهستان بهمئی سردسیر است که در بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان واقع است و 250 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

مأوی. [ م َءْ وا / م َءْ وی ] ( ع اِ ) پناه جای و جایی که شب و روز باشش درآن کنند. ( منتهی الارب ). پناه جای و جایی که شب و روز در آن زیست کنند. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). پناهگاه. جایگاه مأمن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). جای برگشتن یعنی خانه خود. ( غیاث ) :
اگرچه طایفه ای در حریم کعبه ملک
ورای پایه خود ساختند ماوی را.
انوری ( دیوان چ مدرس رضوی ص 3 ).
ز روزگار بدین روز گشته ام خرسند
وداع کرده بکلی دیار و مأوی را.
ظهیر فاریابی.
گفتم اندر حرم وصل توأم مأوی بود
گفت اندر حرم شاه که را باشد بار.
عطار.
گفت آری گفت آن شرنیستی
که فسون غیب را مأویستی.
مولوی.
- جنت مأوی ؛ طبقه پنجم از طبقات بهشت. پنجم از بهشتهای هشتگانه :
برشوند از پل آتش که اثیرش خوانند
پس سر مائده جنت مأوی بینند.
خاقانی.
در بارگاه صاحب معراج هر زمان
معراج دل به جنت مأوی برآورم.
خاقانی.
|| محل زیست هر حیوانی. ( ناظم الاطباء ).
- مأوی الابل ؛ جای باش شتران در شب. ( ناظم الاطباء ).
- مأوی الغنم ؛ جایی که گوسپندان شب در آن خوابند. ( ناظم الاطباء ).

مأوی. [ م َءْ وا ] ( اِخ ) دهی از دهستان افشار است که در بخش اسدآباد شهرستان همدان واقع است و 151 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

فرهنگ فارسی

ماوا، جایگاه
( اسم ) ماوی : گفت : آری گفت آن شر نیستی که فسون غیب را ماویستی . ( مثنوی )
دهی از دهستان افشار شهرستان همدان

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ماوی (قرآن). یکی از نامهای بهشت موعود، ماوی است.
ماوی، یکی از نامهای بهشت موعود است.اما الذین ءامنوا وعملوا الصـلحـت فلهم جنت الماوی نزلا بما کانوا یعملون. «اما کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، باغهای بهشت جاویدان از آن آنها خواهد بود، این وسیله پذیرایی (خداوند) از آنهاست به پاداش آنچه انجام می دادند.» عندها جنة الماوی. «که «جنت الماوی» در آنجاست.»
← جنت ماوی
۱. ↑ سجده/سوره۳۲، آیه۱۹.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «ماوی».
...

پیشنهاد کاربران

سلام ، ، فامیل من مماوی هستش طایفه بزرگی هستیم ولی هیچ جا معنی برا فامیلم پیدا نکردم ، بعضی ها میگن ماوی بودین که موقه ای که شناسنامه دادن فامیلیتون اشتباه تایپ شده و مونده ، کسی معنی فامیلم رو میدونه
اقا سلام ، فامیل من مماوی هست هیچ ریشه ای ازش پیدا نمیکنم خیلی قدیمیه ها اجداد ما فک کنم فامیل دیگه ای داشتن که وقت شناسنامه دادن اشتباهی نوشتن مماوی ، کسی معنی فامیل منو میدونه
ببخشید ماوی اسم دختره یا پسر
ماوی عربی است نه ترکیب عربی با فارسی . مَاوِیّ‎
منابع :K�l�kian, Diran ( 1911 ) , “ماوی”, in Dictionnaire turc - fran�ais, Constantinople: Mihran, page 1097
Nişanyan, Sevan ( 2002– ) , “mavi”, in Nişanyan S�zl�k
Categories: Ottoman
ماوی
راغب گفته کلمه ( ماوی ) مصدر میمی از فعل ( اوی - یاوی - اویا و ماوی ) است ، وقتی میگویی : ( اوی الی کذا ) معنایش این است که فلانی خود را منضم به فلان کس یا فلان چیز کرد، مضارعش یا وی و مصدرش اوی و باب افعالش ( آوی - یووی - ایوأ ) است ، یعنی فلانی را منضم به خود کرد. ( ترجمه المیزان )
یاشیل یعنی سبز
واژه ماوی به معنای آبی، ریشه ترکی ندارد بلکه ریشه ای عربی - پارسی دارد: ماء - ی=آبی یعنی رنگ وابسته به آب.
این گمانه و شایِش نیز هست که ماوی برگرفته از واژه هند ُ اروپایی ناوی باشد، یکی از چمهای ( معانی ) ناو، آب است که در واژگان " ناودان" و " نم و نا" دیده می شود که می تواند ناوی را آبی معنا دهد همانگونه که در انگلیسی نیز، یکی از چمهای ناوی ( navy ) ، آبی سیر یا لاجوردی است.
...
[مشاهده متن کامل]

واژه ماوی، نامیست که مردم آناتولی برای رنگ آبی برگزیده اند وگرنه درترکی این معنا، سوار واژه گوی می شود هرچندکه این واژه ی چندپهلو در زمانی که دایره واژگان ترکی کوچک بوده، دامنه رنگهای سرد ( از سبز تا بنفش ) را در برداشته.

ماوی اسمی ترکی که به معنای رنگ آبی است
ماوی کلمه ای ترکی است به معنای آبی
یرت
پناهگاه، جای امن، خانه خود آدم
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس