ماول
لغت نامه دهخدا
مأول. [ م ُ ءَوْ وَ ] ( ع ص ) همزه بصورت الف است ، تأویل کرده شده و کلام از ظاهر به خلاف ظاهر گردانیده شده. ( غیاث ) ( آنندراج ). و رجوع به مؤول شود. || در اصطلاح اصولیان لفظی را گویند که بر معنی مرجوح خود حمل شود به قرائن عقلی یا نقلی. ( فرهنگ علوم نقلی تألیف سید جعفر سجادی ).
مأول. [ م ُ ءَوْ وِ ] ( ع ص ) مؤول . تأویل کننده. شرح کننده : چنین گوید مفسر این کتاب و مأول این خطاب اصغر عباداﷲ جرماً و اکثرهم حرماً. ( تاریخ قم ص 2 ).
فرهنگ فارسی
دانشنامه عمومی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید