ماو

لغت نامه دهخدا

مأو. [ م َءْوْ ] ( ع مص ) فراخ کردن مشک و دلو را به کشیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). مأوت الجلد مأواً؛ کشیدم آن پوست را تا فراخ و گشاد گردد. ( ناظم الاطباء ). || ( اِ ) سختی . ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). سختی و شدت. ( ناظم الاطباء ). || ج ِ مأوة. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به مأوة شود.

فرهنگ فارسی

فراخ کردن مشک و دلو را به کشیدن

دانشنامه عمومی

ماو (اتار پرادش). شهر ماو ( به انگلیسی: Mau ) با جمعیت ۲٬۲۰۵٬۱۷۰ نفر ( در سال ۲۰۱۱ ) در ایالت اوتار پرادش در کشور هند واقع شده است.
عکس ماو (اتار پرادش)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

م وم =میشوم
م وین =میشوی
ماو=میشود
م ویم/م ویمن=میشویم
م وینان=میشوید
م ون=میشوند
التزامی این فعل هم به صورت :
بوم=بشوم
بوین=بشوی
بو=بشود
بویم /بویمن=بشویم
بوینان=بشوید
بون=بشوند
ماو =می شود ، می شه
درزبان لکی فعل است وبه معنای //میشود// می باشد .
//ماو//. متضاد است با// نماو//
زمان گذشته :
م وم=میشوم م ویم/م ویمن =می شویم
م وین =می شوی م وینام =می شوید
ماو =می شود م ون=می شوند
...
[مشاهده متن کامل]

درزمان حال وآینده :
بو وم =بشوم بوویم /بوویمن =بشویم
بو وین =بشوی. بووینان =بشوید
بو =بشود بوون =بشوند
متضاد است با نماو

بپرس