ماهیات

/mAhiyyAt/

لغت نامه دهخدا

ماهیات. [ هی یا ] ( ع اِ ) ج ِ ماهیت. ( اقرب الموارد ) :
مجوی از وحدت محضش برون از ذات او چیزی
که او عام است و ماهیات خاص اندر همه اشیا.
ناصرخسرو.
زانکه ماهیات و سر سر آن
پیش چشم کاملان باشد عیان.
مولوی ( مثنوی چ خاور ص 195 ).
و رجوع به ماهیت شود.
- ماهیات جعلیه ؛ ( اصطلاح فقهی ) اموری است که مجعول شارع است مانند نماز و روزه و عقود دیگر. ( فرهنگ علوم تألیف سید جعفر سجادی ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع ماهیت : زانکه ماهیات و سرسر آن پیش چشم کاملان باشد عیان . ( مثنوی . نیک. ۲٠۸ : ۳ ) یا ماهیات جعلیه . اموری است که مجعول شارع است مانند نماز روزه و عقود دیگر .

فرهنگ عمید

= ماهیت

پیشنهاد کاربران

بپرس