ماهی گیر

/mAhigir/

مترادف ماهی گیر: صیاد

معنی انگلیسی:
fisherman, angler, fisher(man), angler

لغت نامه دهخدا

ماهی گیر. ( نف مرکب ) صیاد ماهی. ( ناظم الاطباء ). دامیار. سماک. عَرَکی . ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). ماهی گیرنده و معرب آن ماهیجیر :
چون سلیمان نبود ماهی گیر
خاتم آورد باز دست آخر.
خاقانی.
|| ( اِ مرکب ) به معنی ماهیخوار. ( آنندراج ). مرغ ماهیخوار. رجوع به ماهیخوار شود. || سگ آبی. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

صیاد ماهی
۱- ( صفت ) آنکه ماهی صید کند صیاد ماهی .

فرهنگ معین

(اِ. ) کسی که کارش گرفتن ماهی است ، صیاد.

فرهنگ عمید

کسی که برای تفریح ماهی صید می کند یا پیشه اش ماهیگیری است.

گویش مازنی

/maahi gir/ صیاد

دانشنامه عمومی

ماهی گیر (ماهی). ماهی گیر ( ماهی ) ( نام علمی: Lophius piscatorius ) نام یک گونه از تیره غازماهی است.
عکس ماهی گیر (ماهی)عکس ماهی گیر (ماهی)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

angler (اسم)
ماهی گیر

fisherman (اسم)
ماهی گیر، کرجی ماهیگیری، صیاد ماهی

dragger (اسم)
ماهی گیر

fisher (اسم)
ماهی گیر، جانور ماهی خوار، کرجی ماهیگیری، صیاد ماهی

فارسی به عربی

سماک , صیاد السمک

پیشنهاد کاربران

بپرس