ماهوی سوری. [ ی ِ] ( اِخ ) مرزبان مرو، معاصر یزدگرد سوم : خبر یافت ماهوی سوری زشاه که از مرز طوس اندر آمد سپاه.فردوسی.زماهوی سوری دلش گشت شادبرو بر بسی پندها کرد یاد.فردوسی.شهنشاه از آن خود نه آگاه بودکه ماهوی سوریش بدخواه بود.فردوسی.و رجوع به ماهوی و ماهویه و تاریخ گزیده ص 124 و 181 شود.
السُوریُّ ماهَوِی فی الهاویة. فُلان أوعَلّان ماحَوِی ماکسب. . . . نماذج عربیّة لا علاقة لها بالعنوان الفارسی.تلفظ این عباره چیه؟ما هُوَ صُوریماهوو "v"ماهو سَوَریماهی سفریماه صفری. . . . . . ؟؟؟+ عکس و لینک