ماهرانه

/mAherAne/

مترادف ماهرانه: استادانه، بامهارت، رندانه، زیرکانه، متبحرانه، مدبرانه

متضاد ماهرانه: ناشیانه

برابر پارسی: استادانه، هنرمندانه

معنی انگلیسی:
masterfully, skilfully, adeptly, ably, adroitly, dexterously, expertly, ingeniously, masterly, masterful, adept, cunning, deft, deftly, dexterous, ingenious, mean, scientific, well-done, workmanlike, workmanly, skiffully, wicked

لغت نامه دهخدا

ماهرانه. [ هَِ ن َ / ن ِ ] ( ص نسبی ، ق مرکب ) استادانه. با زبردستی. بامهارت. و رجوع به ماهر شود.

فرهنگ فارسی

استادانه با مهارت : ... که نکند سر تا پای قضی. آن یار و یک صحنه سازی ماهرانه برای بدام کشیدن من بوده است . در هر کاری ماهرانه اقدام میکند .

فرهنگ عمید

۱. با مهارت.
۲. (قید ) از روی مهارت و استادی.

مترادف ها

workmanly (قید)
ماهرانه، ایستادانه

artfully (قید)
ماهرانه

subtly (قید)
ماهرانه

skilfully (قید)
ماهرانه

masterly (قید)
استادانه، ماهرانه

dexterously (قید)
ماهرانه

فارسی به عربی

ببراعة , بمهارة , غیر ملحوظ , ماکر

پیشنهاد کاربران

بپرس