در متون فارسی و ادبیات فارسی از ماه نخشب با اسامی و نام های مختلفی سخن گفته شده است از جمله مثل ماه کِش، ماه چاه کِش، ماه سیام یا ماه مقنع. اما باید دانست که نویسندگان و شاعران ایرانی به بعد تاریخی این حادثه توجه نمی کنند بلکه بیشترین توجه آنان یا بعد جغرافیای شهر نخشب است یا برای تجلیل از پادشاهان حاکم بر این شهر، مثلاً در شعر سوزنی سمرقندی که خود از اهالی این شهر بود اشاره به نخشب برای تجلیل از پادشاه حاکم بر این شهر است. شاید نگاه منفی عالمان دینی به مقنع سبب شده که شاعران اهل آن شهر تمایل چندانی به بیان این موضوع نداشته باشند. به عنوان مثال در شعر سمرقندی.
... [مشاهده متن کامل]
نخشب به جمال او شد امروز از بعد جنان، جنان دیگر
جز سایه عدل به نخشب کو جای که امان دیگ
اما در میانه قرن ششم و در شعر شاعران بینابین سبک خراسانی و عراقی توجه به ماه نخشب افزایش یافت، شاعران از این واقعه تاریخی و ظرفیت های پنهان آن در جهت آفریدن تصاویر شاعرانه استفاده کردند باید گفت شاعران ماه نخشب را کنایه از روی محبوب استفاد می کنند. ماه نخشب و توجه به این حادثه تاریخی در اشعار غنایی و عاشقانه و مدیحه و اشعار حکیمانه و تعلیمی فارسی به چشم می خورد. شاعران برای خلق تشبیهات ، استعارات، تملیحات و ایهام بسیار استفاد کردند. جایگاه معشوق در شعر غنایی از چنان جایگاهی برخوردار است که گویی تمامی طبیعت و اجزاء و عناصر آن باید صرف توصیف زیبایی های او شوند. ماه نخشب سراسر ظرافت شاعرانه دارد و از آن رو که از ماه تاریک برآمده می تواند معادلی برای رخسار معشوق باشد. در تخیل شاعرانه این واقعه تاریخی با تمام جزئیاتش در سیمای معشوق نمود دوباره پیدا می کند مانند شعر خاقانی که می سراید؛
دستار در ربوده سران را به باد زلف شوریده زلف و مقنعه عید بر سرش
برده مهش به مقنعه عیدی و چاه سیم آب چه مقنع و ماه مزورش
یا سلمان ساوجی که سروده؛
ز عکس گونه هایت در تاب ماه نخشب از سحر چشمهایت بی آب چاه بلبل
در شعرهای ایرج میرزا، خواجو ، قاآنی و فروغی بسطامی نمونه های از ماه نخشب یافت می شود و با بررسی این نمونه از شعرها غنایی متوجه می شویم که ماه نخشب در شعر غنایی ایفاء نقش ماه آسمان آیت و موضوع دیگر که با کمک این واقعه تاریخی در شعر تاریخی نمایان شد رنگ حیله و تزویر است که گاه هم رنگ معشوق می شود، چنانچه امیر خسرو دهلوی سروده؛
چون مه نخشب بتان خالی نباشند از دروغ تا نداری استوار از خود درون آری مکش
اما جایگاه ماه نخشب در غالب مدیحه پردازی با توجه به برجسته و پررنگ بودن چاه و ماه در این واقعه زمینه را برای سرودن مضمون جدید در فضا شعر برجسته می کند.
ماه نخشب به عنوان معجزه معروف مقنع بیش از سایر وقایع زندگی او در ادبیات فارسی ایران انعکاس داشت. ماه نخشب نام ساخت دست مقنع است که او آن را به عنوان معجزه خود به مردم نشان می داد و هر شب این ماه را از چاهی در نخشب بیرون می آورد و چهار فرسخ، چهار فرسخ را روشن می کرد، ماه نخشب به شهرت و افزایش پیروان مقنع اضافه کرد. اما گفته شده است که پس از سرکوب مقنع بعدها از داخل چاه کاسهٔ بزرگ از جیوه خارج کردند.
ماه را گر خالف او طلبد مطلب جز به چاه نخشب باز
جایگاه نخشب در اشعار حکیمانه و تعلیمی به علت تقابل آن ماه با ماه آسمان به دلیل ساخته ناپایدار و ساختگی بودن آن است تا مخاطب را به خداجوی و خدا خواهی راهنمایی کند، چنان که سنایی و نظامی سروده اند؛
روی از وی طلب نه از مکسب از فلک ماه جو نه از نخشب
اگر جای تو را برگرفت بدخواه مقنع نیز داند ساختن ماه
در تشبیه شاعران بیشترین استفاده را از ماه نخشب کردند، یا در تصویرگری اجرام آسمان و صبح یا در وصف معشوق یا در وصف طبیعت. ماه نخشب در هنر شاعران ایرانی در ساخت تلمیح بسیار استفاده شد مثلاً نقش این ماه گاهی می تواند تداعی کنند چاه که یوسف پیامبر در آن گرفتار شده باشد. بی تردید ظرفیت های پنهانی این واقعه تاریخی در شکل سازی تصاویر خیالی و گاهی بازآفرینی و بازسازی تصاویر تکراری نقش بسیاری در تقویت قدرت شاعرانه شاعران ایران زمینه ساز بود. ( منبع ویکی پدیا )