ماه عذار

لغت نامه دهخدا

ماه عذار. [ ع ِ ] ( ص مرکب ) ماه سیما. ماه طلعت. ماهرو. ماه چهر :
آمد آن مشکبوی مشکین موی
آمد آن خوبروی ماه عذار.
فرخی.
جسم مرا خاک کنی ، خاک مرا پاک کنی
باز مرا نقش کنی ، ماه عذاری صنما.
مولوی.

فرهنگ فارسی

ماه چهر : جسم مرا خاک کنی خاک مرا پاک کنی باز مرا نقش کنی ماه عذاری صنما. ( دیوان کبیر ۳۳ : ۱ )

پیشنهاد کاربران

بپرس