ماه سیام

لغت نامه دهخدا

ماه سیام. [ هَِ ] ( اِخ ) ماهی را گویند که مقنع به سحر و شعبده تا مدت چهار ماه هرشب از چاهی که پایین کوه سیام بود برمی آورد و چهار فرسخ در چهار فرسخ روشنایی می داد، گویند جزو اعظم آن سیماب بود. ( برهان ). ماهی را گویند که مقنع به شعبده در نخشب ساخته بودکه هرشب ازچاه طلوع می کرد و سیام نام کوه نخشب است. ( آنندراج ). ماه مقنع. ماه نخشب. ماه نسف. ماه کش. ماه کاشغر. ماه مزور. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) :
نه ماه سیامی نه ماه فلک
که اینت غلام است و آن پیشکار.
رودکی ( از فرهنگ جهانگیری ).

فرهنگ فارسی

ماهی است که حکیم بن عطا مشهور به [ مقنع ] از سیماب و دیگر چیزها ساخت و هر شب از چاهی در بالای قلعه نخشب در کوه سیام به آسمان بر می آورد و تا چهار فرسنگ نورش میرسید جهان را روشن میکرد و پرتوش بهمه جا میتافت همه چیز و همه کس را در میگرفت و دوباره بجایگاه نخستین در بن چاه بازمیگشت . این ماه تا دو ماه هر شب از چاه سیام بر می آمد و بیش از هزار و دویست سال وصف آن در زبان مردم ایران گشته و بسا شاعران که خوبرویان را بدان مانند کرده اند : [ نه ماه آئینه سیماب داده چو ماه نخشب از سیماب زاده ] . ( نظامی )
ماهی را گویند که مقنع به شعبده در نخشب ساخته بود

پیشنهاد کاربران

ماه در شب چهاردهم به کامل ترین و روشن ترین. وضع میرسد
اما در همان شب چهاردهم لحظه و ساعتی هست که نقطه اوج روشنی و درخشش ماه میرسد
در ان ساعت ماه سیام گویند

بپرس