ماه البصره

لغت نامه دهخدا

ماه البصره. [ هَُل ْ ب َ رَ / رِ ] ( اِخ ) نهاوند است. ( از المعرب جوالیقی ص 321 ). نهاوند و همدان و قم. ( مفاتیح العلوم خوارزمی ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). نهاوند و قسمتی از جبال. ( حاشیه مجمل التواریخ و القصص ص 512 ) : همدان به صلح بگشادند و نهاوند به شمشیر و نهاوند را ماه البصره خواندندی و دینور را ماه الکوفه و هر دو شهر به یکدیگر نزدیک است زیرا که این سپاه لختی از بصره بود و لختی از کوفه پس چون فتح تمام شد و حذیفه آنجا بنشست تا عمر چه فرماید باز گردد و یا پیشتر شود و نهاوند شهری بود خرد و این همه سپاه برنتابید و به دونیم شدند هرچه سپاه بصره بود به نهاوند فرود آمدند و هرچه سپاه کوفه بود به دینور فرود آمدند و آن را ماه الکوفه خواندندی و این را ماه البصره چون هر دو را نام برند گویند ماهین و ماه به زبان پارسی و پهلوی مملکت و پادشاهی باشد چون سپاه مسلمانان ماهین و همدان بگشادند یزدجرد از ری برفت و به خراسان شد. ( ترجمه طبری بلعمی ). و این که در حجت و در قباله ها همی نویسند ماه البصره و ماه الکوفه بدان آن خواهند که این جایها در فرمان امیران بصره و کوفه بوده اند. ( مجمل التواریخ و القصص ص 513 ). و صنایع ماه البصره که آن نهاوند است گندم آب داده به هر جریبی 6 درهم و نیم دانگ درهمی. ( تاریخ قم ص 120 ). و رجوع به ماه و ماهات و ماهان و یشتها ج 2 صص 216-217 شود.

فرهنگ فارسی

نهاوند است

پیشنهاد کاربران

بپرس