مانکن

/mAnkan/

برابر پارسی: نوپوش

معنی انگلیسی:
dummy, form, manikin or mannikin, mannequin, model

لغت نامه دهخدا

مانکن. [ ک َ ] ( فرانسوی ، اِ ) پیکره ای به شکل انسان که از چوب و جز آن سازند و درخیاطخانه ها و مغازه های لباس فروشی نمونه های لباس را به معرض تماشا گذارند. ( از لاروس ). || زن جوان و زیبااندامی که در خیاطخانه ها، نمونه های جدید لباس را پوشد و در معرض تماشا قرار دهد. ( از لاروس ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- پیکره ای بشکل انسان که از چوب مقوا و غیره سازندو بر آن لباس پوشانند و در خیاطخانه ها و مغاره های لباس فروشی بمعرض تماشاگذارند . ۲- دختر زیبا اندامی که در خیاطخانه ها لباسهای زنانه را پوشد و در معرض تماشای خریداران قرار دهد .

فرهنگ معین

(کَ ) [ فر. ] (اِ. ) مجسمه ای به شکل انسان در فروشگاه ها که لباس را بر تن آن می کنند تا فرم و ریخت لباس بهتر دیده شود.

فرهنگ عمید

۱. پیکره ای از انسان که برای نمایش لباس، در فروشگاه های لباس به کار می رود.
۲. فردی شغلش پوشیدن لباس های جدید و نمایش آن به خریداران است.
۳. [عامیانه، مجاز] خوش اندام.

دانشنامه عمومی

مانکن (ابزار). مانکن ( به فرانسوی: Mannequin ) ) یک نوع ماکت یا عروسک است که خیاطان و تولید کنندگان و فروشندگان لباس از آن برای نمایش یا امتحان لباس استفاده می کنند.
عکس مانکن (ابزار)

مانکن (فیلم ۱۹۲۶). «مانکن» ( انگلیسی: Mannequin ( 1926 film ) ) یک فیلم به کارگردانی جیمز کروز است که در سال ۱۹۲۶ منتشر شد.
آلیس جویس
دولورس کاستلو
وارنر بکستر
زیسو پیتس
والتر پیجن
• بس فلاور
عکس مانکن (فیلم ۱۹۲۶)

مانکن (فیلم ۱۹۳۷). مانکن ( انگلیسی: Mannequin ) فیلمی در ژانر درام به کارگردانی فرانک بورزیگی است که در سال ۱۹۳۷ منتشر شد.
جوآن کراوفورد
اسپنسر تریسی
آلن کورتیس
رالف مورگن
الیزابت ریسدون
• ماری فیلیپس
عکس مانکن (فیلم ۱۹۳۷)

مانکن (فیلم ۱۹۸۷). «مانکن» ( انگلیسی: Mannequin ) یک فیلم کمدی رمانتیک آمریکایی که در سال ۱۹۸۷ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به اندرو مک کارتی، کیم کاترال، ایستل گتی، جیمز اسپیدر، و جرج ویلیام بیلی اشاره کرد.
عکس مانکن (فیلم ۱۹۸۷)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

dummy (اسم)
ادمک، عروسک، مانکن، ادم ساختگی، شخص لال و گیج و گنگ

manikin (اسم)
ادمک، مانکن، ادم کوتاه قد

mannequin (اسم)
مانکن، مدل، مجسمه چوبی

فارسی به عربی

دمیة , دمیت العرض

پیشنهاد کاربران

مانکن ؛ کلمه ی مانکن و مانکه در واقعیت کار به مجسمه های تو خالی با اندامی شبیه انسان جهت پوشاندن لباس برای نمایش دادن لباس و شلوار و مانتو و. . . به مشتری گفته می شود که با تعریف کلمه ی منگ و مانگ جور در می آید.
...
[مشاهده متن کامل]

مونگولیسم ؛
یک نوع بیماری ژنتیکی با اصطلاح رایجِ سندرم داون که منجر به علائم مختلف از جمله ناهنجاری های عمده یا خفیف در ساختار یا عملکرد ارگان ها است.
از جمله علائم عمده و زودرس که تقریباً در همه بیماران مشاهده می شود وجود مشکلات فکری و فیزیکی یا ذهنی و جسمی و یادگیری و نیز محدودیت و تأخیر در رشد و نمو و ناهنجاری در ارگان های حیاتی بدن است.
کلمه ی مونگولیسم یک کانسپت کلامی متشکل از دو کلمه ی مونگول و ایسم می باشد .
مفهوم کلمه ی مونگول منشعب از اصطلاح مَنْگ بودن به معنی خالی بودن و پُر نبودن و ناقص بودن می باشد و کلمه ی ایسم در انتهای کلمات به معنی روشن کننده و معلوم کردن مرتبط با کلمه ی آذر و آذرخش و آذین و. . . به معنی نوعی از یک شاخه ی علمی در انتهای کلمات جهت تفکیک علوم و ایجاد شاخه های علمی متفاوت می باشد.
مَنگوله ؛ کلمه ی منگوله در صنایع زینتی و سنتی و در واقعیت کار، اشاره به یک توپک توخالی دارد که یک توپَّک تو پُر در درون آن فضا، آزادی حرکت داشته باشد برای ایجاد صدا.
خَر مانگه ؛ این اصطلاح طنز در مکالمات روزمره در فرهنگ ایرانی به حالتی اشاره دارد که مثلاً یک جوان نادان و جاهل که به لحاظ علمی تهی از محتوا باشد و با رفتارهای عجولانه با ندانم کاری ها مورد خطاب یک فرد باتجربه و دانا و خبره در کارها قرار می گیرد.
مُنگ ؛ در لهجه های ی جنوب کشور و مناطق بوشهر و اطراف آن به فضای تو در تویی که توسط بشکه ها و آهن آلات و تنه ی درختان در کف دریا برای ایجاد زیستگاه و تکثیر ماهی ها ریخته می شود مُنگُف یا مَنگال ماهی گفته می شود.
اصطلاح گیج و مَنگ هم بی ارتباط با اصطلاح مُنگُف و منگال نمی باشد. اصطلاح گیج و منگ شدن، اشاره به حالتی دارد که بدن خالی از انرژی و ذهن خالی از اطلاعات برای تصمیم گیری شده باشد.
اصطلاح مانگه و مُنگه دادن هم در مکالمات روزمره به معنی خالی بندی کردن یا پوچ و بی محتوا حرف زدن در حالتی که شخص می گوید من فلان کار کردم من فلان می کنم در صورتی که تمام حرف هایی که گفته می شود فقط حرف تو خالی و بی مایه باشد گفته می شود.
اصطلاح مُنگُل هم به آدمهای کالیو یا خُل و چل با ضریب هوشی کم گفته می شود.
اصطلاح مَنگنه هم احتمالا به خاطر ایجاد دو سوراخ که توسط میخ منگنه ایجاد می شود باشد.
مانکن ؛ کلمه ی مانکن و مانکه در واقعیت کار به مجسمه های تو خالی با اندامی شبیه انسان جهت پوشاندن لباس برای نمایش دادن لباس و شلوار و مانتو و. . . به مشتری گفته می شود که با تعریف کلمه ی منگ و مانگ جور در می آید.
اگر هم رد این کلمه را در زبان انگلیسی جستجو کنیم در زبان انگلیسی به خَدنگ ها mongoose گفته می شود و این اسم برای خَدَنگ ها از آن جهت می باشد که لانه های خدنگ ها معمولاً به صورت حفره های تو در تو در زیر زمین ساخته می شوند. این ساختار پیچیده به آن ها کمک می کند تا از شکارچیان در امان باشند و فضای مناسبی برای زندگی اجتماعی فراهم کنند. لانه سازی خَدنگ ها و راسوها و سمورها به صورت زیرزمینی و به صورت دالانهای حفره دار با چندین دهانه ی ورود خروج جهت ایجاد راه گریز و امنیت بیشتر در شرایط خطر می باشد.
مانکی ؛ همچنین در زبان انگلیسی به بوزینه ها و میمون ها از جهت شباهت ظاهری که به انسان ها دارند ولی به لحاظ مانگه بودن و خل و چل بودن این حیوان Monkey گفته می شود.
مَنگال ؛ به یک نوع خاص از ابزار دروگری با دسته ی چوبی بلند که توسط آن با درو کردن زمین خالی از محصول می شود منگال گفته می شود. یعنی با این تعریف، منگال به معنی خالی کننده دارای معنا و مفهوم می شود.
مَنقَل ؛ کلمه ی مَنقَل با ریخت مَنگَل به ظروف فلزی یا سفالی و یا به صورت ایجاد حفره و سنگچین نمودن اطراف حفره که دارای فضای نسبتاً زیادی جهت قرار دادن هیزم و زغال برای پخت غذا می باشد گفته می شود.
منگوله ؛ کلمه ی منگوله در واقعیت کار اشاره به یک توپک توخالی دارد که یک توپَّک تو پُر در درون آن فضا، آزادی حرکت داشته باشد برای ایجاد صدا.
حالا اگر بخواهیم فلسفه ی ایجاد ساختمان کلمات فوق با مصدر مشترک مَنگ را بر مبنای قانون و قواعد ایجاد کلمات بررسی کنیم تا ببینیم این کلمه از چه سرچشمه ای جاری شده و به چه کلمات دیگری منتهی و از این مصدر ایجاد می شود بدینصورت قابل تبیین خواهد بود ؛
کلمه ی منگ که یک کلمه ی سه حرفی با ریشه ثلاثی می باشد مصدر و بن واژه ی این ریشه ی ثلاثی دو حرف ( م گ ) می باشد.
افزونه ی حرف ( ن ) در میان ساختمان کلمه ی منگ با ذات آوایی و حکمت نگار گونه با یک نقطه در میان کاسه در نگارش این حرف منطبق با حالتی که توسط زبان در دهان ایجاد می شود اشاره به وجود یک فضا جهت نهفته شدن و پنهان کردن چیزی در آن دارد.
یعنی اگر بخواهیم توسط دو حرف ( م گ ) دنبال کلمات مرتبط با این ریشه و با مفهوم خالی بودن و وجود یک فضا بگردیم کلمه ی ماگ قابل روئیت می شود.
ماگ ها در عرف رایج زمان ما به لیوان گفته می شود.
حرف گ در قانون قلب ها و منقلب شدن حروف به سمت حروف دیگر جهت ایجاد کلمات در ابعاد کاربردی مختلف و به دلیل نزدیکی محل و نقطه ی مشترک صدور آوا قابل تبدیل به حرف غ می باشد فلذا کلمه ی مُغ در این قانون قابل مشاهده می شود.
کلمه ی مغ به لحاظ یک مفهوم مشترک مرتبط با کلمه ی مغز می باشد.
و در کلمه ی مغز حرف غ مجدداً در قانون قلب ها قابل تبدیل به حرف خ می باشد و با این روند کلمه ی مُخ و مخزن و خزینه قابل مشاهده می شود.
در برخی لهجه های مناطق دیگر ایران به قمقمه ها ، مرتبط با کلمه ی ماگ، مُقّه گفته می شود.
هر چند کلمه ی قمقمه نیز از زاویه ی قانون بازچینی و بازخوانی حروف به صورت معکوس جهت ایجاد بار مخالف در کلمات و پی بردن به کاربری کلمات مرتبط با کلمه ی مُغ و ماگ و ماک و مکیدن و مُک زدن به معنی خالی کردن می باشد.
معنی خالی کردن برای اصطلاح مکیدن و مُک زدن مرتبط با کلمه ی مکان در ادامه ی روند ایجاد کلمات قابل مشاهده می شود.
در ادامه ی روند کلمات ( منگ ماگ ماک و مکیدن ) به معنی خالی بودن و خالی کردن و مکان دار کردن کلمه ی مکر با تعریف نیرنگ و فریب به معنی دسیسه ای که باعث مکیده شدن و خالی کردن و اصطلاحاً جیب بری شود قابل مشاهده می شود.
البته در کلمه ی مکر با توجه به افزونه ی حرف ( ر ) در انتهای ساختمان این کلمه اشاره به یک عمل دارای استمرار و دارای تکرار در مفهوم این کلمه دارد.

منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

مانکنمانکنمانکنمانکن
پیکره. . .
آدم ساختگی. . .
ــــــــــــ
برگ زرین دیگر
پای احساس سردرگم
این پیکره کار. .
عمامه نماد اِرق شیعه،
معمم کوه درد. .
مانکن خُلف وعده. .
چوصلیبی مانده بر دوش مسیح.
آدمک
منبع: کتاب درسی تفکر و سواد رسانه ای پایه ی دهم
سریال نمایش خانگی به کارگردانی حسین سهیلی زاده
آدمک
مدل

مانکن=نمونه پوش