مانند اب

لغت نامه دهخدا

( مانندآب ) مانندآب. [ ن َن ْ ] ( اِ مرکب ) قوس قزح باشد. ( آنندراج ). آژفنداک و قوس قزح. ( ناظم الاطباء ).کمان رستم. سرکیس. سدکیس. و رجوع به آژفنداک شود.

فرهنگ فارسی

( مانند آب ) قوس و قزح کمان رستم

پیشنهاد کاربران

بپرس