مانقورد

پیشنهاد کاربران

آقای Bm گرامی
ضمن ادب و احترام
کاش بیشتر توضیح میدادید که منظورتان چیست که در ایران ملت نمیبینید؟
شما اگر نخواهید ملت ایران را ببینید، هرگز نمیتوانید ببینید و همیشه آنرا انکار خواهید کرد؛
اما اگر بخواهید ببینید، میتوانید نگاهی به جنگ ایران و عراق بیندازید که آنجا یک ملت برای حفظ کیان کشور ایستاده بود، از همه قوم و تیره و طائفه و مذهب و دینی، چه در جبهه و چه در پشت جبهه.
...
[مشاهده متن کامل]

میتوانید به قیام مهسا نگاه کنید که با اینکه کورد بود، اما همه کشور را تحت تاثیر قرار داد.
میتوانید به رخدادهایی مثل زلزله ورزقان یا سیل خوزستان یا زلزله کرمانشاه نگاه کنید که یک ملت آندند مای کار و کمک رسانی، بدون جنبه های قومیتی و طائفه گری.
بهرحال قوم گرایی و طائفه گری را در هیچ کجای جهان نمیشود انکار کرد و واقعیتی است عیان که در کشور ما نیز نمود بسیاری دارد و گاهی قوم یا طائفه ای در خصوص موضوعی بر بقیه غلبه میکند، اما حرکتهای ملّی و فارغ از قومیت هم فراوان و قابل مشاهده است.
شما ده قرن سلطه ترکهای سلجوقی و غزنوی و صفوی و قاجار را بر ایران و در عین حال اهتمام آنها به زبان و فرهنگ فارسی و همکاری با اقوام غیر ترک اعم از فارس و عرب و غیره را نمیبینید، اما فقط پنجاه سال دوره پهلوی را بولد میکنیدکه برخی رفتارهای ضدترک در حکومت رواج داشت

من در ایران ملیتی نمیبینم تمام قدرت و تمرکز بر قومیت خاصی است و بقیه ی اقوام ناچار به تمکین هستن صحبت کردن از ملیت وقتی حقوق قومیتها لگدمال میشه نشانه ی وقاحته
طرف پدر مادرش تورکن ولی تورک بودنشو انکار میکنه به این میگن مانقورد. ببینید وقتی گفته میشه احمد کسروی یک مانقورد نه بخاطر جنبه ی ملی گرایی ایشونه نه بخاطر تخریبیه که بر علیه تورک انجام میده. ما بیشتر از شما فارسها ایرانی هستیم تاریخ ما تو ایران ده هزار ساله است و تا همین قبل از پهلوی ایران بیشتر مال ما بود تا شما پس برای ما از ملیت حرف نزنید
...
[مشاهده متن کامل]

شما باید یک تجدید نظر در مطالب خود بمنید. کسروی یک میهن پرست و ایرانگرا بود ولی شما ایشون را مانقورد مینامید ولی پیشه وری مزدور شوروی که وطن قروشی وی بر کسی پوشیده نیست را در جای وطن پرست قرار دادید ظاهرا سمت و سوی تارنمای شما در جهت تخریب مفاخر ایران استت کمی فکر کنید و متن را تصحیح کنید
سپاس
قوم یا طایفه ای وجود نداشته باشد آن و وقت ملت چطوری بوجود می آید؟
واژه “مان” در ترکی غیر از معنی مثل و مانند در ترکیب ترکمان ( ترک مانند ) و ائلمان ( ائل مانند ) معنی عیب و نقص را نیز در خود دارد و �مانقورد� در حقیقت مفهوم “گرگ ناقص یا به بیان واضح تر “انسان ناقص” را در قاموس ترکان افاده می کند. با توجه با اینکه در این قاموس �بوزقورد� بعنوان انسان کامل و اصیل است لذا مانقورد بعنوان انسان ناقص تلقی می گردد.
...
[مشاهده متن کامل]

به عبارت دیگر مانقورد به معنی “گرگ ننگین” یا “انسان ننگین” است. این ننگ بیشتر گریبان گیر بوزقورت هایی است که اسیر دشمن شده و بعد از شستشوی مغزی به ننگ ایل و تبار و جامعه خود بدل می شوند. در شکل جدید مان قورتها در رسانه های گروهی وادار به مصاحبه بر علیه ایدئولوژی قبلی خویش می گردند. افسانه مانقورد در مورد منشا و چگونگی مانقورد شدن بوزقورتها و سیر مسخ آنان از گرگ کامل ( انسان کامل ) به گرگ ناقص ( انسان ناقص ) را به تفصیل چنین بیان می کند.

بدبخت کسی که طایفه اش عشیره اش بر ملت اش و کشورش ارجعیت پیدا کند.
پس یعنی هر فرد ملی گرایی مانقورد محسوب میشه؟ ملیت به قومیت ارجحیت داره دوست عزیزد. اگه ملیت نباشه قومیت هم در خطر میوفته!!!
مانقورد در افسانه ای از چنگیز آیتماتوف در زمان اتحاد جماهیر شوروی از قرقیزستان تعریف شده است. منبع معتبر دیگری ندارد. ریشه کلمه معلوم نیست. فقط به حروف لاتین نوشته شده بود و در تاریخ لهجه های مختلف ترکی که با حروف فارسی نوشته میشوند چیزی یافت نشده است.
مانقورد یا مانقورت در زبان ترکی یعنی فرد بی اصالت و حقیر
به فرد تورکی گفته می شود که از داشته های خود دست کشیده باشد و به زبان و فرهنگ ملت دیگری سخن بگوید یا رفتار کند. مثل سید احمد کسروی - سید جواد طباطبایی - محمود افشار - کاوه بیات و . . .
...
[مشاهده متن کامل]

چنگیز آیتماتوف نویسنده ی نامدار قیرقیزستان در رمان ( روزی برابر یک قرن ) بر اساس یک افسانه ترکی، آدمهائی را به تصویر می کشد که مبدل به مانقورت شده اند. منظور از مانقورت، انسانهائی هستند که با هویت ملی خود بیگانه شده و بمثابه ستون پنجم دشمن بر علیه منافع ملی خود عمل می نمایند. ( او مانقوت را این گونه توصیف میکند:مانقورت ازخود بی خبر بود. نمیدانست ازکدام قبیله وازچه تباری است. نام پدرومادر خودرا نمیدانست. دوران کودکیش را بخاطر نمیاورد. چیزی ازگذشته نمیدانست واز شکنجه وبلایی که بر سرش اورده بودند خبر نداشت. نمی دانست که از"من" خود دور شده است چنین برده ای برای ارباب خود امتیازات فراوان داشت انسانی بود مطیع وبی آزار. هرگز زبان به اعتراض نمیگشود هرگزبه فکر فرار نمی افتاد. برای برده داران خطری بالاتر ازعصیان بردگان وجود نداشت. روح هر برده ازاندیشه عصیان لبریزاست حال انکه مانقورت موجودی استثنایی بود وخیال شورش ونافرمانی نداشت. . . )
چنگیز آیتماتوف برای نشان دادن عمق تراژدی، مردی را به تصویر می کشد که قادر به شناختن مادرش نمی باشد حتی او را دشمن پنداشته و به قصد کشتن او تیری از کمانش رها می کند و او را می کشد.
در واقع مان قورت کسی است که ازخویش خود بیگانه شده و هیچ وابستگی فرهنگی به قوم خود احساس نمی کند . او به راحتی زبان مادری و حتی مام میهن و مادر حقیقی خود را در جای جای گفتارش به تحقیر و تمسخر می گیرد و فرهنگ خودی را نفی و به فرهنگ بیگانه به دیده احترام فوق العاده می نگرد و در این کار آنقدر پیش می رود که حتی حاضر می شود طبق افسانه به دستور ارباب، قلب مادر خود را نیز نشانه ی تیر کند و او را از پای درآورد بدون اینکه خم به ابرو بیاورد یا متاثر گردد . بدین جهت مان قورت یک بی اصل و نسب کامل است که بیشتر به کوبیدن مظاهر و منافع ملی خود می پردازد .

بپرس