دیکشنری
مترجم
بپرس
مانع شدن یاایجاد مانع کردن
دنبال کنید
مترادف ها
dam
(فعل)
محدود کردن، سد ساختن، مانع شدن یاایجاد مانع کردن
فارسی به عربی
سد
پیشنهاد کاربران
pose an impediment to
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها