مانّا، پادشاهی (Manna)
(یا: مانْنا) پادشاهی باستانی در شمال غرب ایران، آذربایجان امروزی. قلمرو پادشاهی مانا ناحیۀ زاگرس شمالی و اراضی شرق و جنوب دریاچۀ ارومیه بود. در اسناد بِینُ النَّهرین مونا یا مَنی آمده است. سرآغاز تاریخ پادشاهی مانا را بر پایۀ اسنادِ بین النَّهرینی و اورارتویی از قرن ۱۰پ م می شناسیم؛ با این حال، مانا به عنوان یکی از قدرت های سیاسی خاورمیانه از قرن ۸پ م پا به عرصه نهاد. هستۀ اولیۀ پادشاهی مانا را سرزمین زاموآ، در جنوب دریاچۀ ارومیه کنونی، دانسته اند. آشور نَصیر پال، پادشاه آشور، در ۸۸۱پ م زاموآ را خراج گزار خود کرد؛ پس از آن ایش پویینی، پادشاه اورارتو، ناحیۀ گیلزان یا گیلزانو، اراضی غرب دریاچۀ ارومیه، را از مانا جدا کرد. شَمشی آداد پنجم، پادشاه آشور، در ۸۲۰پ م به سرزمین مانا لشکر کشید و دوباره آن را مطیع آشور کرد. در سال های ۷۷۵ تا ۷۷۱پ م آرگیش تی پادشاه اورارتو کوشید نفوذ خود را در مانا گسترش دهد؛ این سیاست را ساردوری دوم پسر آرگیش تی ادامه داد تا آن که در ۷۴۳پ م تیگلات پیلسر سوم، پادشاه آشور، به سود مانا به سرزمین اورارتو لشکر کشید. مانا سال های ۷۴۳ تا ۷۲۰پ م را در آرامش به سر برد اما از اواخر قرن ۸پ م وارد عرصۀ رویارویی با دیگر دولت ها شد. ایرانزو شاه مانا که قصد خروج علیه آشور را داشت در ۷۱۶پ م عزل شد و سارگون دوم، امپراتور مقتدر آشور، اولوسونو پسر وی را بر تخت نشاند. روسا، امپراتور اورارتو، در ۷۱۶پ م به بهانۀ اعادۀ تاج و تخت متحدش ایرانزو، حاکمیت اولوسونو را به رسمیت نشناخت و به مانا حمله برد. سارگون دوم با اعزام لشکریانی به خاک مانا در ۷۱۵پ م به دخالت های دولت توشپا پایان داد؛ اما از آن جا که اورارتوها به دخالت در امور مانا ادامه می دادند، سارگون دوم در ۷۱۴پ م تصمیم گرفت مسئلۀ اورارتو را برای همیشه حل و فصل کند. در ۷۱۴پ م سارگون دوم به اولوسونو مأموریت داد تا سپاهیان اورارتو را از شرق دریاچۀ ارومیه بیرون براند و خود در رأس سپاهی بزرگ به غرب دریاچۀ ارومیه حمله برد. شکست سنگین روسا از سارگون دوم، فضای توسعه طلبی مانایی را فراهم کرد. آخْسری پادشاه مانا توانست در ۶۷۰پ م قلمرو مانا را از غرب به درۀ علیای رود زاب بزرگ در بِینُ النَّهرِین شمالی و از شرق به درۀ رود قزل اوزن و کوهستان قافلانکوه و حاشیۀ دشت زنجان برساند. اما امپراتوری مانایی زودگذر بود و در ۶۵۹پ م با حملات نابوشاروسو، سردار آشوری، بار دیگر مانا خراج گزار دربار نینوا شد. از پی آن شورش سراسر مانا را فراگرفت و آخْسِری کشته شد و آشوریان اوآلی پسر اولوسونو را بر تخت نشاندند. در دورۀ استیلای سکاییان بر آذربایجان، ماناها با کیمریان و سکاییان از در دوستی وارد شدند. در ۶۱۶پ م شرایط سیاسی منطقه دگرگون گشته بود و آشور از سوی اتحادیۀ ماد و کَلدِه تهدید می شد؛ بنابراین، دربار نینوا از مانا خواست تا لشکریانش را در آشور مستقر کند. در ماه اوت سال ۶۱۶پ م نبرد تاریخی کابلین در مصب رود فرات و نهر خابور، در شمال بِینُ النَّهرِین، سرنوشت مانا را تعیین کرد. سپاهیان نَبو بَعل سَر (نَبوپیلسِر) پادشاه کلده، سپاه متحد آشورـ مانا را به سختی شکست دادند. از ۶۱۵پ م دیگر از مانا در سالنامه های بین النهرین خبری نیست. شاید پس از شکست کابلین، هُووَخشَترَه امیر قبایل ماد فرصت را مناسب یافته و پادشاهی مانا را از سر راه برداشته باشد؛ پس آن گاه فاصله سال های ۶۱۵ تا ۶۰۵پ م را باید سال های سقوط پادشاهی مانا دانست. شکست کامل آشور نه در جنگ نینوا (۶۱۲ق م) که در جنگ کارکمیش (۶۰۵پ م) تحقق یافت. سپاهیان مادی توشپا پایتخت اورارتو را در سال ۵۸۵ پ م تصرف و تاراج کردند؛ بنابراین واپسین امیدهای مانا با نابودی متحدانش (آشور و اورارتو) در این سال به یاس بدل شد. در کتیبه های هخامنشی نامی از مانا نمی یابیم و برغم وسعت و اهمیت آن، نام ساتراپ نشین مانا دیده نمی شود؛ با این حال کاوش های دژ زیویه نشان می دهد که مانا به شکل امیرنشین کوچکی تا حدود ۵۲۰پ م به حیات خود ادامه داده و حتی در قیام علیه داریوش اول هَخامَنِشی (۵۲۲ـ۴۸۵پ م) نیز شرکت کرده بود.
(یا: مانْنا) پادشاهی باستانی در شمال غرب ایران، آذربایجان امروزی. قلمرو پادشاهی مانا ناحیۀ زاگرس شمالی و اراضی شرق و جنوب دریاچۀ ارومیه بود. در اسناد بِینُ النَّهرین مونا یا مَنی آمده است. سرآغاز تاریخ پادشاهی مانا را بر پایۀ اسنادِ بین النَّهرینی و اورارتویی از قرن ۱۰پ م می شناسیم؛ با این حال، مانا به عنوان یکی از قدرت های سیاسی خاورمیانه از قرن ۸پ م پا به عرصه نهاد. هستۀ اولیۀ پادشاهی مانا را سرزمین زاموآ، در جنوب دریاچۀ ارومیه کنونی، دانسته اند. آشور نَصیر پال، پادشاه آشور، در ۸۸۱پ م زاموآ را خراج گزار خود کرد؛ پس از آن ایش پویینی، پادشاه اورارتو، ناحیۀ گیلزان یا گیلزانو، اراضی غرب دریاچۀ ارومیه، را از مانا جدا کرد. شَمشی آداد پنجم، پادشاه آشور، در ۸۲۰پ م به سرزمین مانا لشکر کشید و دوباره آن را مطیع آشور کرد. در سال های ۷۷۵ تا ۷۷۱پ م آرگیش تی پادشاه اورارتو کوشید نفوذ خود را در مانا گسترش دهد؛ این سیاست را ساردوری دوم پسر آرگیش تی ادامه داد تا آن که در ۷۴۳پ م تیگلات پیلسر سوم، پادشاه آشور، به سود مانا به سرزمین اورارتو لشکر کشید. مانا سال های ۷۴۳ تا ۷۲۰پ م را در آرامش به سر برد اما از اواخر قرن ۸پ م وارد عرصۀ رویارویی با دیگر دولت ها شد. ایرانزو شاه مانا که قصد خروج علیه آشور را داشت در ۷۱۶پ م عزل شد و سارگون دوم، امپراتور مقتدر آشور، اولوسونو پسر وی را بر تخت نشاند. روسا، امپراتور اورارتو، در ۷۱۶پ م به بهانۀ اعادۀ تاج و تخت متحدش ایرانزو، حاکمیت اولوسونو را به رسمیت نشناخت و به مانا حمله برد. سارگون دوم با اعزام لشکریانی به خاک مانا در ۷۱۵پ م به دخالت های دولت توشپا پایان داد؛ اما از آن جا که اورارتوها به دخالت در امور مانا ادامه می دادند، سارگون دوم در ۷۱۴پ م تصمیم گرفت مسئلۀ اورارتو را برای همیشه حل و فصل کند. در ۷۱۴پ م سارگون دوم به اولوسونو مأموریت داد تا سپاهیان اورارتو را از شرق دریاچۀ ارومیه بیرون براند و خود در رأس سپاهی بزرگ به غرب دریاچۀ ارومیه حمله برد. شکست سنگین روسا از سارگون دوم، فضای توسعه طلبی مانایی را فراهم کرد. آخْسری پادشاه مانا توانست در ۶۷۰پ م قلمرو مانا را از غرب به درۀ علیای رود زاب بزرگ در بِینُ النَّهرِین شمالی و از شرق به درۀ رود قزل اوزن و کوهستان قافلانکوه و حاشیۀ دشت زنجان برساند. اما امپراتوری مانایی زودگذر بود و در ۶۵۹پ م با حملات نابوشاروسو، سردار آشوری، بار دیگر مانا خراج گزار دربار نینوا شد. از پی آن شورش سراسر مانا را فراگرفت و آخْسِری کشته شد و آشوریان اوآلی پسر اولوسونو را بر تخت نشاندند. در دورۀ استیلای سکاییان بر آذربایجان، ماناها با کیمریان و سکاییان از در دوستی وارد شدند. در ۶۱۶پ م شرایط سیاسی منطقه دگرگون گشته بود و آشور از سوی اتحادیۀ ماد و کَلدِه تهدید می شد؛ بنابراین، دربار نینوا از مانا خواست تا لشکریانش را در آشور مستقر کند. در ماه اوت سال ۶۱۶پ م نبرد تاریخی کابلین در مصب رود فرات و نهر خابور، در شمال بِینُ النَّهرِین، سرنوشت مانا را تعیین کرد. سپاهیان نَبو بَعل سَر (نَبوپیلسِر) پادشاه کلده، سپاه متحد آشورـ مانا را به سختی شکست دادند. از ۶۱۵پ م دیگر از مانا در سالنامه های بین النهرین خبری نیست. شاید پس از شکست کابلین، هُووَخشَترَه امیر قبایل ماد فرصت را مناسب یافته و پادشاهی مانا را از سر راه برداشته باشد؛ پس آن گاه فاصله سال های ۶۱۵ تا ۶۰۵پ م را باید سال های سقوط پادشاهی مانا دانست. شکست کامل آشور نه در جنگ نینوا (۶۱۲ق م) که در جنگ کارکمیش (۶۰۵پ م) تحقق یافت. سپاهیان مادی توشپا پایتخت اورارتو را در سال ۵۸۵ پ م تصرف و تاراج کردند؛ بنابراین واپسین امیدهای مانا با نابودی متحدانش (آشور و اورارتو) در این سال به یاس بدل شد. در کتیبه های هخامنشی نامی از مانا نمی یابیم و برغم وسعت و اهمیت آن، نام ساتراپ نشین مانا دیده نمی شود؛ با این حال کاوش های دژ زیویه نشان می دهد که مانا به شکل امیرنشین کوچکی تا حدود ۵۲۰پ م به حیات خود ادامه داده و حتی در قیام علیه داریوش اول هَخامَنِشی (۵۲۲ـ۴۸۵پ م) نیز شرکت کرده بود.
wikijoo: مانا،_پادشاهی