مان، توماس (۱۸۷۵ـ۱۹۵۵)(Mann, Thomas)
مان، توماس
رمان نویس و منتقد آلمانی. هنرمندی بسیار درون گرا که موضوعات آثارش را از تجربه ها و اندیشه های درونی خود می گرفت. دل مشغولی او در اواسط زندگی، مسئلۀ مرگ و موقعیت هنرمند در قبال جامعه بود. نخستین رمان او، بودِنبروک ها(۱۹۰۱)، داستان انحطاط تدریجی خانواده ای تاجر طی چهار نسل است که به موازات تحلیل نیروی فرهنگی اتفاق می افتد. کوه جادو(۱۹۲۴)، اثر بزرگ سمبلیک او، که دربارۀ بیماریِ ذهن ها و بدن های مریض و نیز مرض اروپاست، مسئلۀ فرهنگ را با توجه به زندگی بررسی می کند. از میان داستان های کوتاه او مرگ در ونیز(۱۹۱۳) شایان ذکر است. در ۱۹۲۹ برندۀ جایزۀ نوبل ادبیات شد. مان در لوبکبه دنیا آمد. برادر جوان تر هاینریش مانبود. در ادارۀ بیمه در مونیخ شروع به کار کرد و در هیئت تحریریۀ مجلۀ سیمپلیسیسیموسنمونه خوان بود و بعضی از داستان هایش در آن چاپ شد. به سبب مخالفتش با رژیم نازی به اجبار آلمان را ترک کرد و در ۱۹۴۰ شهروند ایالات متحده شد، اما در ۱۹۵۴ به اروپا بازگشت. برخی از آثار او عبارت اند از رمان چهاربخشی یوسف و برادرانش(۱۹۳۳ـ۱۹۴۳)، براساس تورات؛ دکتر فاوستوس؛ زندگیِ آدریان لِوِر کوهن، آهنگ ساز آلمانی، به روایت یک دوست(۱۹۴۷)، که نسخۀ امروزی افسانۀ فاوست با پس زمینه ای از آلمان قبل و پس از جنگ است؛ اعترافات فلیکس کرول کلاه بردار (۱۹۵۴) که آن را عموماً مهم ترین رمان طنز ادبیات آلمانی می دانند؛ و چند داستان کوتاه، ازجمله تونیو کروگر(۱۹۰۳) که مثالی از تضاد میان شخص معمولی و هنرمند است و در مجموعۀ تریستان(۱۹۰۳) چاپ شد؛ درپی این اثر فلورانس(۱۹۰۵) را منتشر کرد که گفت وگویی نمایشی است. در همین سال ازدواج کرد و سال بعد والاحضرترا نوشت. نوشته های او پس از شروع جنگِ ۱۹۱۴، در جهت توجیه موضع آلمان بود، به ویژه مقالۀ او دربارۀ فردریک کبیربا نام فریدریش و ائتلاف بزرگ(۱۹۱۵). ملاحظات فردی غیرسیاسیدر ۱۹۱۸ به چاپ رسید. مقالات دیگر او در ۲ جلد گردآوری و در ۱۹۲۲ با نام گفتار و پاسخ و تلاشمنتشر شد و مقاله ای نیز دربارۀ گوتهو تولستویدر ۱۹۲۳ به چاپ رساند. مان با روی کار آمدن رژیم نازی جلای وطن کرد و به سوئیس رفت. در آن جا از ۱۹۳۷ سردبیر روزنامۀ ماس اوند ورتشد. از شهروندی آلمان و نیز دانشنامۀ دکترای افتخاریمحروم شد؛ این دانشنامه را از دانشگاه بُن دریافت کرده بود. در این زمان، 'یوسف و برادرانش' در دست انتشار بود؛ این مجموعه شامل سرگذشت یعقوب(۱۹۳۳)، یوسف جوان(۱۹۳۴)، یوسف در مصر(۱۹۳۶)، و یوسف رزاق(۱۹۴۳) است. این اثر به سبب زیر سؤال بردن ماهیت بشر از نظر فلسفی و نیز برای قدرت روایی و شخصیت پردازی آن مهم است. مان در سرتاسر این دوره مرتباً از جنبش های ضد نازی حمایت کرد؛ بر تفکیک ناپذیری ماهیت خود در مقام هنرمند و منتقد اجتماعی و وحدت دنیای خردمندان تأکید داشت. برخی از مقاله های سیاسی و خطابه هایش به انگلیسی با نام نظم روز(۱۹۴۲) منتشر شد. در ۱۹۳۸ به امریکا رفت و در ۱۹۴۰ به شهروندیِ امریکا درآمد، اما بعد به اروپا بازگشت و در نزدیکی زوریخ اقامت کرد. آثار بعدی او عبارت اند از لوته در وایمار(۱۹۳۹) و سرهای عوض شده(۱۹۴۰)، افسانه ای هندی.
مان، توماس
رمان نویس و منتقد آلمانی. هنرمندی بسیار درون گرا که موضوعات آثارش را از تجربه ها و اندیشه های درونی خود می گرفت. دل مشغولی او در اواسط زندگی، مسئلۀ مرگ و موقعیت هنرمند در قبال جامعه بود. نخستین رمان او، بودِنبروک ها(۱۹۰۱)، داستان انحطاط تدریجی خانواده ای تاجر طی چهار نسل است که به موازات تحلیل نیروی فرهنگی اتفاق می افتد. کوه جادو(۱۹۲۴)، اثر بزرگ سمبلیک او، که دربارۀ بیماریِ ذهن ها و بدن های مریض و نیز مرض اروپاست، مسئلۀ فرهنگ را با توجه به زندگی بررسی می کند. از میان داستان های کوتاه او مرگ در ونیز(۱۹۱۳) شایان ذکر است. در ۱۹۲۹ برندۀ جایزۀ نوبل ادبیات شد. مان در لوبکبه دنیا آمد. برادر جوان تر هاینریش مانبود. در ادارۀ بیمه در مونیخ شروع به کار کرد و در هیئت تحریریۀ مجلۀ سیمپلیسیسیموسنمونه خوان بود و بعضی از داستان هایش در آن چاپ شد. به سبب مخالفتش با رژیم نازی به اجبار آلمان را ترک کرد و در ۱۹۴۰ شهروند ایالات متحده شد، اما در ۱۹۵۴ به اروپا بازگشت. برخی از آثار او عبارت اند از رمان چهاربخشی یوسف و برادرانش(۱۹۳۳ـ۱۹۴۳)، براساس تورات؛ دکتر فاوستوس؛ زندگیِ آدریان لِوِر کوهن، آهنگ ساز آلمانی، به روایت یک دوست(۱۹۴۷)، که نسخۀ امروزی افسانۀ فاوست با پس زمینه ای از آلمان قبل و پس از جنگ است؛ اعترافات فلیکس کرول کلاه بردار (۱۹۵۴) که آن را عموماً مهم ترین رمان طنز ادبیات آلمانی می دانند؛ و چند داستان کوتاه، ازجمله تونیو کروگر(۱۹۰۳) که مثالی از تضاد میان شخص معمولی و هنرمند است و در مجموعۀ تریستان(۱۹۰۳) چاپ شد؛ درپی این اثر فلورانس(۱۹۰۵) را منتشر کرد که گفت وگویی نمایشی است. در همین سال ازدواج کرد و سال بعد والاحضرترا نوشت. نوشته های او پس از شروع جنگِ ۱۹۱۴، در جهت توجیه موضع آلمان بود، به ویژه مقالۀ او دربارۀ فردریک کبیربا نام فریدریش و ائتلاف بزرگ(۱۹۱۵). ملاحظات فردی غیرسیاسیدر ۱۹۱۸ به چاپ رسید. مقالات دیگر او در ۲ جلد گردآوری و در ۱۹۲۲ با نام گفتار و پاسخ و تلاشمنتشر شد و مقاله ای نیز دربارۀ گوتهو تولستویدر ۱۹۲۳ به چاپ رساند. مان با روی کار آمدن رژیم نازی جلای وطن کرد و به سوئیس رفت. در آن جا از ۱۹۳۷ سردبیر روزنامۀ ماس اوند ورتشد. از شهروندی آلمان و نیز دانشنامۀ دکترای افتخاریمحروم شد؛ این دانشنامه را از دانشگاه بُن دریافت کرده بود. در این زمان، 'یوسف و برادرانش' در دست انتشار بود؛ این مجموعه شامل سرگذشت یعقوب(۱۹۳۳)، یوسف جوان(۱۹۳۴)، یوسف در مصر(۱۹۳۶)، و یوسف رزاق(۱۹۴۳) است. این اثر به سبب زیر سؤال بردن ماهیت بشر از نظر فلسفی و نیز برای قدرت روایی و شخصیت پردازی آن مهم است. مان در سرتاسر این دوره مرتباً از جنبش های ضد نازی حمایت کرد؛ بر تفکیک ناپذیری ماهیت خود در مقام هنرمند و منتقد اجتماعی و وحدت دنیای خردمندان تأکید داشت. برخی از مقاله های سیاسی و خطابه هایش به انگلیسی با نام نظم روز(۱۹۴۲) منتشر شد. در ۱۹۳۸ به امریکا رفت و در ۱۹۴۰ به شهروندیِ امریکا درآمد، اما بعد به اروپا بازگشت و در نزدیکی زوریخ اقامت کرد. آثار بعدی او عبارت اند از لوته در وایمار(۱۹۳۹) و سرهای عوض شده(۱۹۴۰)، افسانه ای هندی.
wikijoo: مان،_توماس_(۱۸۷۵ـ۱۹۵۵)