المأمور معذور. نظیر: ما علی الرسول الاالبلاغ. ( امثال و حکم ج 1 ص 270 ) .
المأمور معذور. [ اَ م َءْ رُ م َ ] ( ع جمله ٔ اسمیه ) یعنی مأمور معذور است، آنگاه گویند که کاری را به امر دیگری بجا آورده باشندو مورد اعتراض قرار گیرند. و رجوع به مأمور شود.
المأمور معذور. [ اَ م َءْ رُ م َ ] ( ع جمله ٔ اسمیه ) یعنی مأمور معذور است، آنگاه گویند که کاری را به امر دیگری بجا آورده باشندو مورد اعتراض قرار گیرند. و رجوع به مأمور شود.