مامور مالیات


برابر پارسی: ( مأمور مالیات ) خراج گیر

پیشنهاد کاربران

محصل
مأمور جمع مالیات یا هر وجه دیگری که از طرف حکومت به کسی یا به جماعتی تحمیل میشده است ، قولّق چی هم میگفته اند ( اما امروزه منحصر به بعضی تعبیرات قدیم شده است و معنی امروز کلمه طالب علم در مراحل جدیده است اعم از داخل یا خارج کشور ) . ( از یادداشتهای قزوینی ج 7 ص 54 ) . و رجوع به تذکرةالملوک ص 13 و29 و 35 و 47 شود. عامل گرد کردن و گرفتن خراج دهقانان. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) . جمعکننده مالیات و باج و خراج. ( ناظم الاطباء ) . مأمور گرد کردن خراج. مأموری که خراج یا طلب ها را مطالبه و اخذ کند. متصدی وصول مالیات که معمولاً از مأموران خرده پا بشمار میرفت : محصل آن مال یک تن باشد که اهل شهر بدو تسلیم کنند. ( سفرنامه ناصرخسرو چ دبیرسیاقی ص 53 ) .
...
[مشاهده متن کامل]

وآنگه تو محصلی فرستی
ترکی که ازو بتر نباشد.
سعدی.
گفت خود دادی به ما دل حافظا
ما محصل بر کسی نگماشتیم.
حافظ.

بپرس