مالکیّت ما فی الذّمه
در اصطلاح علم حقوق، اجتماع دو عنوانِ داین (بستانکار) و مدیون (بدهکار) در شخصی واحد نسبت به یک دیِن. برای مثال پسری که به پدر خود بدهکار است، اگر پدرش فوت کند، پسر به پدر متوفی بدهکار است و در همان حال، این طلب به او ـ به عنوان وارث ـ منتقل شده است و لذا هم زمان از خود طلبکار می شود. این وضع خاص موجب برائت ذمه مدیون، به اندازه دین، می گردد. چون شخص واحد نمی تواند هم از خود طلبکار و هم به خود بدهکار باشد، لذا دیِن و طلب تا آن مقداری که در سهم الارث پسر قرار گرفته است ساقط می شود. طلبی که مورد مالکیت ما فی الذّمه قرار می گیرد نباید متعلق حقِ غیر باشد. بنابراین، چنانچه این طلب قبلاً توسط مقامات صالحه بازداشت شده باشد، در اثر مالکیت ما فی الذّمه ساقط نمی شود.
در اصطلاح علم حقوق، اجتماع دو عنوانِ داین (بستانکار) و مدیون (بدهکار) در شخصی واحد نسبت به یک دیِن. برای مثال پسری که به پدر خود بدهکار است، اگر پدرش فوت کند، پسر به پدر متوفی بدهکار است و در همان حال، این طلب به او ـ به عنوان وارث ـ منتقل شده است و لذا هم زمان از خود طلبکار می شود. این وضع خاص موجب برائت ذمه مدیون، به اندازه دین، می گردد. چون شخص واحد نمی تواند هم از خود طلبکار و هم به خود بدهکار باشد، لذا دیِن و طلب تا آن مقداری که در سهم الارث پسر قرار گرفته است ساقط می شود. طلبی که مورد مالکیت ما فی الذّمه قرار می گیرد نباید متعلق حقِ غیر باشد. بنابراین، چنانچه این طلب قبلاً توسط مقامات صالحه بازداشت شده باشد، در اثر مالکیت ما فی الذّمه ساقط نمی شود.
wikijoo: مالکیت_ما_فی_الذمه