مالچ

لغت نامه دهخدا

مالچ. [ ل ِ ] ( اِ ) ( اصطلاح کشتی رانی در خلیج فارس ) تخته های صف اول کشتی است که روی «بیس » قرار یافته. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) ( کشتی رانی ) تخته های صف اول کشتی است که روی بیس قرار یافته . یا مالچ ثانی . ( کشتی رانی ) تخته های صف دوم است . یا مالچ ثالث . تخته های صف سوم و قس علی هذا.

پیشنهاد کاربران

مالچ:[اصطلاح صید ]تخته ای که بر روی بیس قرار می گیرد.
ماده ای چسبناک از مشتقات سنگین نفت با بیش از ۲۰ اتم کربن که اصطلاحا از ته مانده برش نفتی پالایشگاه میباشد
مورد استفاده برای ساکن کردن شن روان بیابان جلوگیری از پدیده ریزگرد
مالچ. [ل] ( انگلیسی ) ماده محافظی که به منظور جلوگیری از فرسایش خاک، حفظ رطوبت، و گاه تغذیه ی آن در پای گیاه پاشیده می شود.
. . . دخترانی که با سرمشق خاصی گام برمی داشتند. . . تا کفش هایشان در مالچ فرونرود. . .
توماس هاردی
مالچ. [ل] ( انگلیسی ) ماده چسبناکی که از ریشه گیاهی یا نفتی گرفته می شود و برای تثبیت خاک بیابان ها به کار می رود

بپرس