تهی نکرده بدم جام می هنوز از می
که کرده بودم از خون دیده مالامال.
زینبی ( یادداشت ایضاً ).
هنوز جام پر از می نگشته بود که گشت زخون دیده من جام باده مالامال.
خسروانی ( از فرهنگ اوبهی ).
هرکجا رزمگه تو بود از دشمن تومیل تا میل بود دشت ز خون مالامال.
فرخی ( دیوان چ دبیرسیاقی ص 214 ).
ترک مه دیدار دار و زلف عنبر بوی ، بوی جام مالامال گیر و تحفه بستان ستان.
فرخی.
بید را سایه ایست میلامیل جوی را دیده ایست مالامال.
ابوالفرج رونی.
قرآن و اخبار از فضایل و مناقب ایشان مالامال است. ( کتاب النقض ص 117 ).روی دشت کارزار از خون خلق دشمنت
همچو جیحون در بهاران سیل مالامال باد.
سوزنی.
صبح بنمود در آفاق جمال خیز پرکن قدحی مالامال.
؟ ( از سندبادنامه ص 242 ).
و ساکنان شادیاخ را کؤوس طعن و ضرب مالامال چشانید. ( جهانگشای جوینی ). و چون ساقی قضا کاسات صبر طعم مرالمذاق غموم بر عموم مالامال متواتر و متوالی گردانیده بود. ( جهانگشای جوینی ). طاقت شیشه آب زلال مالامال محبت نیارد. ( مجالس سعدی ).ملک معمور و گنج مالامال
برکشد تخت را به گردون یال.
اوحدی.
سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی.
حافظ.
عرصه بزمگاه خالی مانداز حریفان و جام مالامال.
حافظ.
برکنار جویبارش کان بود انهار خلدجام مالامال بر کف ساقیان نازنین.
امیدی.
اما خمخانه های شاه زادگان سعادت انتما میرزا محمد جوکی و... از شراب ناب مالامال است. ( حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 17 ). و رجوع به ماله و مال ( ص ) شود.