ماقبل
/mAqabl/
مترادف ماقبل: پیش ازین، پیشتر
متضاد ماقبل: مابعد
برابر پارسی: پیش از آن، پیشین، گذشته
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- ماقبل تاریخ ؛ پیش از آغاز شدن تاریخ. قبل از شروع تاریخ. دوره های پیش از سه هزار سال قبل از میلاد مسیح. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). آنچه که بطور علمی کیفیت زندگی و مدنیت انسان را از آغاز تا ظهور اولین سند مکتوب مورد بررسی قرار می دهد به ماقبل تاریخ منسوب می دارند و این دوران تقریباً بر تمام چهار عصر معرفةالارضی تا عصر کشف فلزات گسترش می یابد و به عبارت دیگر پایان ماقبل تاریخ در حدود 2000 سال پیش از تولد مسیح می باشد. ( از لاروس ).
فرهنگ فارسی
گذشته مقابل ما بعد
پیش گذشته مقابل مابعد : در اواخر بعضی کلمات تازی و پارسی حرفها علامت حرکت ما قبل است . یا ماقبل التاریخ . دوره پیش از شروع تاریخ قبل از تاریخ .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
مترادف ها
قبلی، قدیمی، گذشته، سابق، ماقبل، ماورای، پایان یافته، وابسته بزمان گذشته
مقدم، ماقبل، مسبوق به سابقه
سابق، ماقبل
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پیشا . پیشا پایان. ماقبل ماقبل آخر.
پیشا دانشوری:ماقبل رنسانس.
پیشا دانشوری:ماقبل رنسانس.
گذشته ، اتفاق افتاده، علتی که اتفاق افتاده
پیشا، پیش از
ما قَبِلَ:به معنی نپذیرفتن است
کلمه عربی :ماقِبَلَ به معنای نپذیرفتن می باشد
قبل از خود
پیشتر