مافارقین. [ رِ ] ( اِخ ) نام ولایتی است. ( آنندراج ) ( غیاث ). میافارقین. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : کوس فیروزی چنان کوبد به صحرای حلب کاوفتد آواز او در آمد و مافارقین.امیرمعزی.سالار پیر کرده به مافارقین سفرسالار شام نیز ورا در ضمان شده.خاقانی.و رجوع به میافارقین شود.