ماضغه

لغت نامه دهخدا

( ماضغة ) ماضغة. [ ض ِ غ َ ] ( ع ص ) مؤنث ماضغ. رجوع به ماضغ شود. || احمق. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). احمق و گول. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) مونث ماضغ .

پیشنهاد کاربران

بپرس