ماضغان

لغت نامه دهخدا

ماضغان. [ ض ِ ] ( ع ص ، اِ ) تثنیه ماضغ. دو ماضغ.رجوع به ماضغ شود. || بن هر دو زنخ متصل به بن اضراس یا دو رگ است در دو زنخ. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). به صیغه تثنیه نام دو رگ در دو زنخ و بن هر دو زنخ متصل به بن اضراس. ( ناظم الاطباء ). در اصطلاح پزشکی قدیم ، دو رگ که در دو زنخ و بن هر دو زنخ متصل به بن دندانها قرار دارند. ( فرهنگ فارسی معین ).

پیشنهاد کاربران

بپرس