ماشأا

لغت نامه دهخدا

ماشأا. [ ئَل ْ لاه ]( ع اِ مرکب ) کلمه فعل مأخوذ از تازی یعنی هرچه خدا بخواهد. ( ناظم الاطباء ). || ( صوت مرکب ) مخفف «ماشأاﷲ کان مالم یشاء لم یکن » است. چون کسی یا چیزی در حسن و زیبایی و خوبی کسی را شگفت آید ماشأاﷲ گوید و آن را چون تعویذی شمارند که آن چیز را از چشم بد بیننده و شگفت آرنده مصون دارد. جمله را گاه دیدن چیزی سخت نیک گویند دفع چشم زخم را. بنام ایزد. بنامیزد. تبارک اﷲ. تعالی اﷲ. چشم بد دور. ( یادداشت به خطمرحوم دهخدا ). خدا شما را از چشم بد نگاه دارد. ( ناظم الاطباء ). || بارک اﷲ و مرحبا و آفرین و خوب شد. ( ناظم الاطباء ). چه خوب است. چه بسیار نیکوست. وه وه. به به. وخ وخ. بخ بخ. احسنت. آفرین. زهی. زه. زهازه. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || گاهی عکس معنی قبل را اراده کنند یعنی چه بسیار بد است. ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || خوش و با جرأت باش نیز استعمال گردد. ( ناظم الاطباء ).

ماشأا. [ ئَل ْ لاه ] ( اِخ ) ابن اثری ، و اسم او به زبان یهود میشی است به معنی یژو ( می فزاید ) و او یهودیی بود معاصر منصور تا مأمون ، و او عالم به علم احکام نجوم و جز آن بوده است. او راست : کتاب المعانی ، کتاب صنعةالاسطرلابات والعمل بها. کتاب ذات الحق وعده دیگر از کتب و بیشتر در احکام. ( از الفهرست ابن الندیم ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به تاریخ الحکماء قفطی ص 327 و تاریخ علوم عقلی تألیف دکتر صفا ص 24 شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس