ماسوی اللـه

فرهنگ عمید

آنچه سوای ذات باری تعالی باشد، جز خدا.

پیشنهاد کاربران

واژه هائی از قبیل غیر و بیگانه فقط در مورد موجودات محدود و متناهی صدق میکنند و حقیقت دارند و نه در مورد یک موجود بیکران یا بینهایت مثل خدای حقیقی و واقعی که اول، وسط، آخر، ظاهر و باطن همه چیز و همه کس
...
[مشاهده متن کامل]
است و لذا هیچ موجود دیگری چه شهودی و چه غیبی غیر از او نه وجود دارد و نه میتواند وجود داشته باشد. کلمه الله فقط یک لفظ، کلمه یا واژه و یک نام است که در زبان آرامی - عربی ( اَل اله ) بر روی این موجود لایتناه، نامنتها، بیکران یا بینهایت نهاده شده و نه خود آن. عبارت 《ما سوی الله 》 در اصل و ریشه به معنای غیر از الله نبوده بلکه از دو کلمه فارسی و یک کلمه عربی به شکل زیر ساخته شده : یکی ما که ضمیر اول شخص جمع می باشد و دیگری سوی یعنی به سویِ و سومی الله. از دیدگاه آفرینندگان این عبارت، یعنی ما ( منظور پیروان دین اسلام ) بسوی حفظ کردن، به خاطر سپردن و جهانی شدن واژه الله و عمومی شدن شعار الله اکبر در بین اقوام مختلف بشری بخصوص اقوام مسلمان در حرکت هستیم و نه بسوی خود خدای حقیقی و واقعی که همانطوری که بیان گردید، هیچ موجود دیگری چه شهودی و چه غیبی غیر از او نه وجود دارد و نه میتواند وجود داشته باشد. خدای حقیقی و واقعی محتوا و محیط هرکدام از گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی، مساوی و موازی و بیشمار میباشد و در محتوای هرکدام از آنها دارای هفت سیما یا چهره و یا جمال و جلال کلی می باشد بصورت هفت سامان یا نظام کلی کوانتمی در قالب هفت عالم یا دنیا به شکل آسمان ها و زمین های هفتگانه و هرآنچه که بین آنهاست. در عوض واژه الله بر اساس مندرجات قرآن فقط نور سماوات و الارض است و آنهم در رقابت با کلام ایسا مسیح که خود را نور این دنیا و شاگردانش را نمک این زمین معرفی کرده. کلمات دیگری از قبیل خارج و بیرون هم فقط در مورد موجودات و پدیده ها و موضوعات محدود و متناهی صدق میکنند و حقیقت دارند و نه در مورد درگاه، بارگاه، یا پیشگاه و سرزمین بیکران و بینهایت خدای حقیقی و واقعی. غیب و شهود، امر و خلق، ملک و ملکوت خدا بر هم منطبق و یکی اند، واحد و یگانه. آفریدگار کائنات و خود کائنات، خالق و مخلوق، قادر و قدرت، عالِم و علم، حکیم و حکمت، دانا و دانش، بیزمان و بیمکان، با زمان و با مکان، واجب الوجود و ممکن الوجود، هیولی اولی، وسطی و آخری، و هزار و یک نوع مثال دیگر از قبیل قاتل و مقتول، فقیر و ثروتمند، دانا و نادان، با هوش و بی هوش، سالم و بیمار، راستگو و دروغگو، نیکوکار و بدکار، خَیِر و شرور، صلح جو و جنگ طلب، نیک اندیش و بد اندیش، هنر مند و بی هنر، بیسواد و با سواد و سرانجام اهورامزدا و اهریمن. خلاصه کلام اینکه: غیر از او هیچ چیز و هیچ کس دیگری وجود ندارد و همین و همان است که هست.

آنچه که بغیرازخدا موجود باشدودرعالم بروزظهورقرارگیرد
میشود ماسواالله.

بپرس