ماسوا
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
ماخوذ از تازی بیرون از و خارج و ازو و بغیر و جز آن
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
ما همچون لا نفی تازی و عرب است و سوا هم سوی الله جلت اسمائه است آنچه که دیگر فقد خدا نیست سایه هما بر آن فکندی البته شعری است که بیهوده سوگند های جلاله نعوذ بالله خورده که سنت بسیار بی جایی در میان شاعران
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
عرفان نما است که هنوز معرفت ذات پروردگار را پیدا نکردهاندیا خال لب و لب غنچه و ابروی کمان با ناوک مژگان برای حضرت رب العزت با شعر میکشند یا سوگند دروغ پس بنازم به حکیمان فلاسفه مانند خیام و ابن سینا و حاج ملاهادی اسرار سبزواری که سوگند که نخورده اند هیچ بلکه در شرح منظومه بر خلاف ارنی و لنترانی عرفا فرموده. . . یامن هو اختفی لفرط نوره. . . . الباطن و الظاهرو ظهوره. . . . واکثر جوانان سرخورده از دین سنگ خیام را به سینه میزنند فکر میکنند خیام مست دائم الخمر بوده غافل که بهترین موحد یکتاپرست خیام و ابن سینا و حاج ملاهادی اسرار سبزواری می باشند
مخلوقات و موجودات و. . . .
ماسوای=غیر از خدا
این کلمه مترکّب از ما ( آنچه ) سوا ( غیر ) و هم چنین یک مضافٌ الیهِ محذوف ( سِوی الله ) است یعنی آنچیزیکه غیر خداست.
پس با این توضیح در شعر مرحوم شهریار که میفرماید:. . . که به ماسوا فکندی. . . �ما� باید با �سوا� تلفظ شود نه جداگانه و با مکث که گویا �ما� ضمیر جمع باشد.
پس با این توضیح در شعر مرحوم شهریار که میفرماید:. . . که به ماسوا فکندی. . . �ما� باید با �سوا� تلفظ شود نه جداگانه و با مکث که گویا �ما� ضمیر جمع باشد.
آنچه غیر از خداست ، "همه ی موجودات"
موجودات و مخلوقات غیر خدا
ماسوله یعنی آنچه به غیر از خدا باشد
ماورا، فراسو، آن سو، برتر
زَبَر ماسوا
بالای مخلوقات
بالای مخلوقات
تمام مخلوقا به غیر از خداوند اسم خودمم ماسوا ایا کسی هس ک اسمش این باشه خیلی دوس دارم بدونم چون حس میکنم تکم تو ایران .
ماسَوا -
مخفّف ماسوی الله - آنچه غیر از خداست، همه ی مخلوقات
و با کاینات: جمع کاینه - موجودات جهان. مترادف است!
مخفّف ماسوی الله - آنچه غیر از خداست، همه ی مخلوقات
و با کاینات: جمع کاینه - موجودات جهان. مترادف است!
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)