ماسخ

لغت نامه دهخدا

ماسخ. [ س ِ ] ( ع ص ) به معنی تفه یعنی بیمزه که بهندی پهیکا گویند. ( غیاث ) ( آنندراج ). مأخوذ از تازی ، بیمزه و تفه. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

به معنی تفه یعنی بیمزه که بهندی پهیکا گویند

پیشنهاد کاربران

ماسِخ به معنی غذای کم نمک هم هست. مَسِخَهُ الطعام غذا را بی مزه و کم نمک کرد.
اصطلاح ماسِخ در لهجه عرب های استان فارس متداول است.

بپرس