ماست مالی
/mAstmAli/
مترادف ماست مالی: کارسرسری، لاپوشانی
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
مداهنه
فرهنگ عمید
۲. [مجاز] پوشاندن عیب ونقص امری، لاپوشانی کردن.
واژه نامه بختیاریکا
مترادف ها
ماست مالی
پیشنهاد کاربران
انجام سرسری و ظاهری کارها
ماسمالی
از دید من، واژه ی من درآوردی �ماستمالی� که سرِ هم نیز باید نوشته شود را باید از واژه نامه ها زدود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
�آمیخته واژه� ی �ماسمالی� را در بسیاری از نوشته ها به نادرست �ماستمالی� نوشته و می نویسند؛ حتا برای آن تاریخچه ای سراپا نادرست نیز از سوی کس یا کسانی تراشیده شده و این زبانزد پُرآرش را به دوره ی پهلوی و هنگام �عروسی محمدرضا شاه پهلوی و فوزیه� نسبت داده اند.
... [مشاهده متن کامل]
دیدن سروده ای از زنده یاد �میرزاده ی عشقی� با عنوان نادرست: �ماست مالی�، افزون بر آنکه ساختگی بودن تاریخچه ی تراشیده شده را نشان می دهد، مرا بر آن داشت که این یادداشت کوتاه را بنویسم.
�گویش و نگارش درست این زبانزد، �ماسمالی کردن� و هنگام پیدایش آن بسی کهن تر از دوره ی پادشاهی پهلوی است. افزون بر آن آرش �ماسمالی کردن�، زیباتر و ژرف تر از زمینه ای است که در رویداد یاد شده در آن تارنگاشت، اشاره شده است. �
�آمیخته واژه ی �ماسمالی� از پیوند دو واژه ی �ماس� ( ماسه از همین ریشه است! ) و �مالیدن� ساخته شده است و بی گفتگو، تاریخی کهن در فرهنگ باستانی ایران زمین یا بهتر است بگویم: �سرزمین آریانا� ( ایران کنونی افغانستان تاجیکستان بخش هایی از عراق، ترکیه و . . . ) و شاید سایر جاها دارد. به گمان بسیار، در آن روزگار، �ماسمالیدن� پیشه ای بوده است. در این پیشه ی باستانی با سود بردن از ماسه، زنگار بشقاب و کاسه و سینی و . . . از روی آن ها زودوده و برای لعابی دوباره آمده می شده است. به این ترتیب، �ماسمالی کردن� از ریشه ی باستانی خود به آرش �لعاب یا چهره ی چیزی را زدودن� است که با اندکی باریک بینی بیش تر، آرشی بس ژرف تر و پرمایه تر از عبارت ساختگی و نادرست �ماست مالی� دارد. با آنکه جاهای گوناگونی از پیرامون کویر مرکزی ایران و زندگی و پیشه ی توده های مردم را به چشم دیده ام، به چنین پیشه ای خود در جایی برنخورده ام؛ ولی گویا هنوز در یکی دو روستای شمال کویر مرکزی، مردمانی از آن راه روزگار می گذرانند.
ب. الف. بزرگمهر ١٩ فروردین ماه ١٣٩١
https://www. behzadbozorgmehr. com/2012/04/blog - post_6336. html
از دید من، واژه ی من درآوردی �ماستمالی� که سرِ هم نیز باید نوشته شود را باید از واژه نامه ها زدود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
�آمیخته واژه� ی �ماسمالی� را در بسیاری از نوشته ها به نادرست �ماستمالی� نوشته و می نویسند؛ حتا برای آن تاریخچه ای سراپا نادرست نیز از سوی کس یا کسانی تراشیده شده و این زبانزد پُرآرش را به دوره ی پهلوی و هنگام �عروسی محمدرضا شاه پهلوی و فوزیه� نسبت داده اند.
... [مشاهده متن کامل]
دیدن سروده ای از زنده یاد �میرزاده ی عشقی� با عنوان نادرست: �ماست مالی�، افزون بر آنکه ساختگی بودن تاریخچه ی تراشیده شده را نشان می دهد، مرا بر آن داشت که این یادداشت کوتاه را بنویسم.
�گویش و نگارش درست این زبانزد، �ماسمالی کردن� و هنگام پیدایش آن بسی کهن تر از دوره ی پادشاهی پهلوی است. افزون بر آن آرش �ماسمالی کردن�، زیباتر و ژرف تر از زمینه ای است که در رویداد یاد شده در آن تارنگاشت، اشاره شده است. �
�آمیخته واژه ی �ماسمالی� از پیوند دو واژه ی �ماس� ( ماسه از همین ریشه است! ) و �مالیدن� ساخته شده است و بی گفتگو، تاریخی کهن در فرهنگ باستانی ایران زمین یا بهتر است بگویم: �سرزمین آریانا� ( ایران کنونی افغانستان تاجیکستان بخش هایی از عراق، ترکیه و . . . ) و شاید سایر جاها دارد. به گمان بسیار، در آن روزگار، �ماسمالیدن� پیشه ای بوده است. در این پیشه ی باستانی با سود بردن از ماسه، زنگار بشقاب و کاسه و سینی و . . . از روی آن ها زودوده و برای لعابی دوباره آمده می شده است. به این ترتیب، �ماسمالی کردن� از ریشه ی باستانی خود به آرش �لعاب یا چهره ی چیزی را زدودن� است که با اندکی باریک بینی بیش تر، آرشی بس ژرف تر و پرمایه تر از عبارت ساختگی و نادرست �ماست مالی� دارد. با آنکه جاهای گوناگونی از پیرامون کویر مرکزی ایران و زندگی و پیشه ی توده های مردم را به چشم دیده ام، به چنین پیشه ای خود در جایی برنخورده ام؛ ولی گویا هنوز در یکی دو روستای شمال کویر مرکزی، مردمانی از آن راه روزگار می گذرانند.
ب. الف. بزرگمهر ١٩ فروردین ماه ١٣٩١
https://www. behzadbozorgmehr. com/2012/04/blog - post_6336. html