ماسبق
/mAsabaq/
مترادف ماسبق: پیشینه، سابق، گذشته، ماسلف، ماقبل
برابر پارسی: پیشینه، گذشته
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- عطف بماسبق ؛ در شمار گذشته آوردن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). عطف به آنچه گذشته. امری را به امرسابق پیوند دادن. ( فرهنگ فارسی معین ).
فرهنگ فارسی
( جمله فعلی و اسم ) ۱- آنچه گذشته باشد . ۲- پشینه سابق . یادر ماسبق .سابقا. چو ...در ماسبق عبارت از جمله ورق پاره ای بود که بجای سیم وزر جاری و بکار آمدی . یا عطف به ماسبق . عطف بانچه گذشته امری را بامرسابق پیوند دادن .
آنچه گذشته باشد
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. پیشینه.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید