مازاد

/mAzAd/

مترادف مازاد: اضافی، باقی مانده، بقیه، زیادی، فزونی، مابقی، افزون

برابر پارسی: فزونی، بازمانده، ته مانده

معنی انگلیسی:
excess, surplus

لغت نامه دهخدا

مازاد. ( ع اِ مرکب ) فاضل. فزونی. آنچه افزون آمده. آنچه زاید است. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). بقیه. تتمه. و رجوع به معنی دوم «ما» در همین لغت نامه شود.

فرهنگ فارسی

فزونی، زیاده براحتیاج، آنچه زیاد آمده باشد
فاضل فزونی
( اسم ) بر احتیاج فزونی زیاده آنچه باقی ماند .

فرهنگ معین

(اِ. ) زیاده بر احتیاج .

فرهنگ عمید

زیاده بر احتیاج، آنچه زیاد آمده باشد، فزونی.

دانشنامه عمومی

مازاد ( به لاتین: Mazad village ) یک منطقهٔ مسکونی در افغانستان است که در ولایت نیمروز واقع شده است. [ ۱] مازاد ۴٬۰۰۰ نفر جمعیت دارد و ۵۷۳ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
عکس مازاد
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

م آزاد. م. آزاد
رجوع شود به:مشرف آزاد تهرانی، محمود (تهران ۱۳۱۲ـ همان جا ۱۳۸۴ش)

مترادف ها

excess (اسم)
فزونی، سرک، اضافه، زیادتی، مازاد، افراط، زیادی، بی اعتدالی

surplus (اسم)
اضافه، باقی مانده، زیادتی، مازاد، زیادی

overplus (اسم)
اضافه، مازاد

فارسی به عربی

فائض

پیشنهاد کاربران

فزونه، افزونه، فزونی، بازمانده
مازاد = اضافی
اضافی ، غیر ضرور
سلام معنی مازاد به زبان ساده میشه اضافی یا باقی مونده یا مابقی
اما اکه بخوایم به زبان پارسی یا به عبارت دیگه ادبی بگیم میشه فزونی باز مونده یا ته مانده
مازا/mAzAd
مترادف مازاد: اضافی، باقی مانده، بقیه، زیادی، فزونی، مابقی، افزون
برابر پارسی: فزونی، بازمانده، ته مانده
مازاد، سوخت مازاد
مازاد : ( Surplus ) [اصطلاح امورمالی]در حسابداری دولتی و سازمانهای غیرتجاری مبلغ فزونی درآمد بر هزینه در صورتحساب درآمد و هزینه .
راجب ظرفیت مازاد هم بنویسید خود ظزفیت مازاد ینی چه

اضافه

بپرس