مارگریت ( مگی ) بارانکیتسه ( انگلیسی: Marguerite Barankitse؛ زاده ۱۹۵۷ در روییگی، استان روییگی، بوروندی ) یک فعال در امور بشردوستانه است که برای بهبود رفاه کودکان و به چالش کشیدن تبعیض قومی در بوروندی تلاش می کند. در همان زمانی که ۲۵ کودک را از یک قتل عام نجات داد، در سال ۱۹۹۳ مجبور بود شاهد درگیری بین هوتوها و توتسیها در کشورش باشد. او مزون شالوم ( Maison Shalom ) را تأسیس کرد، پناهگاهی که دسترسی به مراقبت های بهداشتی، آموزش و فرهنگ را برای بیش از ۲۰۰۰۰ کودک یتیم نیازمند فراهم می کرد. از بعد از آنکه او به سومین دوره ریاست جمهوری پیر انکورونزیزا اعتراض کرد، در تبعید زندگی می کند.
... [مشاهده متن کامل]
در طول ۲۶ سالی که مزون شالوم در بوروندی فعالیت کرد، به شبکه بزرگی برای مدارس، بیمارستان ها و خدمات بهداشتی در سراسر کشور تبدیل شد. هدف آن بهبود زندگی کودکان بوروندی از طریق توسعه یکپارچه و پایدار با هدف نهایی ایجاد صلح پایدار در این کشور بود. با این حال، در سال ۲۰۱۵ بارانکیتسه مجبور به فرار از کشور خود شد و مزون شالوم در یک بحران سیاسی فرورفت.
مارگریت «مگی» بارانکیتسه در سال ۱۹۵۷ در روییگی، در یک خانواده توتسی، در شرق بوروندی، یکی از فقیرترین مناطق این کشور به دنیا آمد. او معلم یک مدرسه متوسطه محلی بود، اما به دلیل اعتراضش به تبعیض بین هوتو و توتسی اخراج شد. او سپس به عنوان منشی یک اسقف کاتولیک در رویگی مشغول به کار شد. علیرغم تنش های فزاینده، بارانکیتسه رؤیای هماهنگی قومیتی خود را با پذیرفتن هفت فرزند به اجرا درآورد: چهار هوتو و سه توتسی. با تشدید خشونت بین دو قبیله، که پس از ترور اولین رئیس جمهور بوروندی که به صورت دموکراتیک انتخاب شده بود، بالا گرفت، گروهی از توتسی های مسلح در ۲۳ اکتبر ۱۹۹۳ به رویگی رفتند تا خانواده های هوتو را که در خانه اسقف پنهان شده بودند، بکشند. بارانکیتسه موفق شده بود بسیاری از کودکان را پنهان کند اما توسط مهاجمین دستگیر شد. آنها او را مورد ضرب و شتم و تحقیر قرار دادند و او را مجبور کردند که کشتار ۷۲ هوتو را تماشا کند، اما او حاضر نشد به آنها بگوید که بچه ها کجا پنهان شده اند.
در نهایت، او تنها به دلیل توتسی بودنش در امان ماند. پس از این موضوع، بارانکیتسه کودکان و یتیم هایی را که به فرزندی خود گرفته بود جمع کرد و در مدرسه ای نزدیک پنهان کرد. اما کودکان بیشتر و بیشتری به دنبال سرپناهی به او روی آوردند. او تصمیم گرفت یک سازمان غیردولتی کوچک ایجاد کند و آنرا Maison Shalom، خانه صلح نامید. خانه او به روی کودکان از هر قومیتی باز بود: توتسی، هوتو و توا. او آنها را "بچه های هوتسیتوا ی من " می نامد، و آنها او را اوما ( که در آلمانی به معنای «مادربزرگ» است ) می نامند. در سال های بعد، مزون شالوم در روییگی یکی از معدود مکان هایی در بوروندی بود که در آن هوتوها و توتسی ها در مسالمت با هم زندگی می کردند.
... [مشاهده متن کامل]
در طول ۲۶ سالی که مزون شالوم در بوروندی فعالیت کرد، به شبکه بزرگی برای مدارس، بیمارستان ها و خدمات بهداشتی در سراسر کشور تبدیل شد. هدف آن بهبود زندگی کودکان بوروندی از طریق توسعه یکپارچه و پایدار با هدف نهایی ایجاد صلح پایدار در این کشور بود. با این حال، در سال ۲۰۱۵ بارانکیتسه مجبور به فرار از کشور خود شد و مزون شالوم در یک بحران سیاسی فرورفت.
مارگریت «مگی» بارانکیتسه در سال ۱۹۵۷ در روییگی، در یک خانواده توتسی، در شرق بوروندی، یکی از فقیرترین مناطق این کشور به دنیا آمد. او معلم یک مدرسه متوسطه محلی بود، اما به دلیل اعتراضش به تبعیض بین هوتو و توتسی اخراج شد. او سپس به عنوان منشی یک اسقف کاتولیک در رویگی مشغول به کار شد. علیرغم تنش های فزاینده، بارانکیتسه رؤیای هماهنگی قومیتی خود را با پذیرفتن هفت فرزند به اجرا درآورد: چهار هوتو و سه توتسی. با تشدید خشونت بین دو قبیله، که پس از ترور اولین رئیس جمهور بوروندی که به صورت دموکراتیک انتخاب شده بود، بالا گرفت، گروهی از توتسی های مسلح در ۲۳ اکتبر ۱۹۹۳ به رویگی رفتند تا خانواده های هوتو را که در خانه اسقف پنهان شده بودند، بکشند. بارانکیتسه موفق شده بود بسیاری از کودکان را پنهان کند اما توسط مهاجمین دستگیر شد. آنها او را مورد ضرب و شتم و تحقیر قرار دادند و او را مجبور کردند که کشتار ۷۲ هوتو را تماشا کند، اما او حاضر نشد به آنها بگوید که بچه ها کجا پنهان شده اند.
در نهایت، او تنها به دلیل توتسی بودنش در امان ماند. پس از این موضوع، بارانکیتسه کودکان و یتیم هایی را که به فرزندی خود گرفته بود جمع کرد و در مدرسه ای نزدیک پنهان کرد. اما کودکان بیشتر و بیشتری به دنبال سرپناهی به او روی آوردند. او تصمیم گرفت یک سازمان غیردولتی کوچک ایجاد کند و آنرا Maison Shalom، خانه صلح نامید. خانه او به روی کودکان از هر قومیتی باز بود: توتسی، هوتو و توا. او آنها را "بچه های هوتسیتوا ی من " می نامد، و آنها او را اوما ( که در آلمانی به معنای «مادربزرگ» است ) می نامند. در سال های بعد، مزون شالوم در روییگی یکی از معدود مکان هایی در بوروندی بود که در آن هوتوها و توتسی ها در مسالمت با هم زندگی می کردند.