مارگریت اودو ( به فرانسوی: Marguerite Audoux ) زاده ۷ ژوئیه ۱۸۶۳ - درگذشته ۳۱ ژانویه ۱۹۳۷ ) رمان نویس سده های نوزدهم و بیستم میلادی اهل فرانسه است.
ماری کلر اولین رمان اودو است. او در این رمان بیشتر از باقی رمان هایش به زندگی نامه نویسی می پردازد. او از دوران کودکی و نوجوانی خود می گوید. قسمت اول رمان داستان مرگ مادرش، رفتن پدرش و ۹ سالی را که او در یتیم خانه صومعه Hôpital Général de Bourges گذراند، روایت می کند. این یک دوره تاریک بود، اما با حضور هدایتگر خواهر ماری - آیمی روشن تر شد. قسمت دوم رمان در مزرعه ای در Villevielle می گذرد، جایی که اولین کارفرمایان ماری کلر، استاد سیلوین و پائولین، چوپان جوان را با محبتی خوش قلب احاطه می کنند. در قسمت سوم، ماری کلر که اکنون یک زن جوان است، عاشق هنری دسلوا، برادر زن کشاورز که پائولین را دنبال می کرد، می شود. مادر مرد جوان ماری کلر را از دیدن دوباره پسرش منع می کند. ماری کلر به صومعه بازمی گردد، جایی که خواهر ماری - آیمه را قبل از عزیمت دوباره به پاریس می بیند.
خیاطی ای که ماری کلر در آن کار پیدا کرد به عنوان یک خانواده بزرگ توصیف می شود. صاحبان آن ها، آقا و خانم دالینیاک و کارگرانی که وقتی خیاطی کار کافی برایشان نداشت مجبور به کار در کارخانه ها می شوند، وابستگی یکسانی به مشتریان خواستار و خسیس خیاطی دارند. و بنابراین، رمان هم یک پرتره اجتماعی است که دقیقاً شخصیت های کارگران را به تصویر می کشد و هم مجموعه ای از حکایات که طرح رمان را به جلو نگه می دارد. پس از مرگ صاحبان مغازه، خواننده نمی داند که آیا ماری کلر با کلمنت ( برادر خانم دالیناک ) ، مردی که دوستش ندارد، ازدواج خواهد کرد یا خیر.
آنت بووا در حالی که تلاش می کند تا دعوای پدر و مادرش را به هم بزند، از ناحیه لگن زخمی می شود و لنگ می زند. او عازم آسیاب عمویش می شود و به زودی برادران و خواهرانش که پدر و مادرش به دلیل جدایی شان به او سپرده اند، به آسیاب عمویش می رود. او در بیست سالگی قبول می کند که با یکی از دوستان برادرش به نام والیر که الکلی است و به او خیانت می کند زندگی کند. او در دوران بارداری او را ترک می کند و برای زایمان به پاریس می رود، اما کودک مرده به دنیا می آید. در پاریس او با خانواده اش جمع می شود، سپس پس از پایان جنگ، دوباره با والیر که در جنگ به شدت مجروح شده بود ملاقات می کند. او آماده است تا به او فرصتی دوباره بدهد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفماری کلر اولین رمان اودو است. او در این رمان بیشتر از باقی رمان هایش به زندگی نامه نویسی می پردازد. او از دوران کودکی و نوجوانی خود می گوید. قسمت اول رمان داستان مرگ مادرش، رفتن پدرش و ۹ سالی را که او در یتیم خانه صومعه Hôpital Général de Bourges گذراند، روایت می کند. این یک دوره تاریک بود، اما با حضور هدایتگر خواهر ماری - آیمی روشن تر شد. قسمت دوم رمان در مزرعه ای در Villevielle می گذرد، جایی که اولین کارفرمایان ماری کلر، استاد سیلوین و پائولین، چوپان جوان را با محبتی خوش قلب احاطه می کنند. در قسمت سوم، ماری کلر که اکنون یک زن جوان است، عاشق هنری دسلوا، برادر زن کشاورز که پائولین را دنبال می کرد، می شود. مادر مرد جوان ماری کلر را از دیدن دوباره پسرش منع می کند. ماری کلر به صومعه بازمی گردد، جایی که خواهر ماری - آیمه را قبل از عزیمت دوباره به پاریس می بیند.
خیاطی ای که ماری کلر در آن کار پیدا کرد به عنوان یک خانواده بزرگ توصیف می شود. صاحبان آن ها، آقا و خانم دالینیاک و کارگرانی که وقتی خیاطی کار کافی برایشان نداشت مجبور به کار در کارخانه ها می شوند، وابستگی یکسانی به مشتریان خواستار و خسیس خیاطی دارند. و بنابراین، رمان هم یک پرتره اجتماعی است که دقیقاً شخصیت های کارگران را به تصویر می کشد و هم مجموعه ای از حکایات که طرح رمان را به جلو نگه می دارد. پس از مرگ صاحبان مغازه، خواننده نمی داند که آیا ماری کلر با کلمنت ( برادر خانم دالیناک ) ، مردی که دوستش ندارد، ازدواج خواهد کرد یا خیر.
آنت بووا در حالی که تلاش می کند تا دعوای پدر و مادرش را به هم بزند، از ناحیه لگن زخمی می شود و لنگ می زند. او عازم آسیاب عمویش می شود و به زودی برادران و خواهرانش که پدر و مادرش به دلیل جدایی شان به او سپرده اند، به آسیاب عمویش می رود. او در بیست سالگی قبول می کند که با یکی از دوستان برادرش به نام والیر که الکلی است و به او خیانت می کند زندگی کند. او در دوران بارداری او را ترک می کند و برای زایمان به پاریس می رود، اما کودک مرده به دنیا می آید. در پاریس او با خانواده اش جمع می شود، سپس پس از پایان جنگ، دوباره با والیر که در جنگ به شدت مجروح شده بود ملاقات می کند. او آماده است تا به او فرصتی دوباره بدهد.
wiki: مارگریت اودو