لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
دانشنامه عمومی
ساموئل لِنگورن کلمنز ( به انگلیسی: Samuel Langhorne Clemens ) متخلص به مارک تواِین[ الف] یا مارک توین[ ب] ( به انگلیسی: Mark Twain ) نویسنده و طنزپرداز آمریکایی بود. او شهرت خود را مدیون رمان ماجراهای هاکلبری فین ( ۱۸۸۵ ) و ماجراهای تام سایر ( ۱۸۷۶ ) است.
مارک تواین در ۳۰ نوامبر ۱۸۳۵ در مرز ایالت میزوری آمریکا در روستای فلوریدا با کلبه های چوبی پراکنده به دنیا آمد. پدرش قاضی بخش و تاجری کوچک و اصالتاً اهل ویرجینیا بود که در کنتاکی درس حقوق خوانده و در همان جا به جین همپتون موخرمایی برخورده و با او ازدواج کرده بود. در ۱۲سالگی پدرش فوت کرد و سمیوئل مجبور شد در چاپخانه های محلی پادویی کند و بعد در روزنامه ای که برادرش اوریون کلمنز دایر کرده بود، ابتدا حروفچین و سپس چاپچی شد. سپس به نیویورک رفت و مدت کوتاهی در چاپخانه های کوچک کار کرد. در طی ۲–۳ سال به شهرهای مختلف می رفت و در آنجا حروفچینی می کرد. وی سفر نافرجامی به آمریکای جنوبی داشت. از ۱۸۵۷ – ۱۸۶۴ سوار بر کشتی بخار به می سی سی پی سفر می کرد. در ۱۸۵۹ مجوز ناخدایی کشتی گرفت و در این حین با امضاهای مختلف برای مجلات مقاله های طنز می نوشت. در جنگ داخلی آمریکا نقش کوچکی را برعهده گرفت. در سال ۱۸۶۶ با آلتا کالیفرنیا برجسته ترین روزنامه غرب قراردادی به این مضمون امضا کرد: خبرنگار سیار بدون محدودیت مکان و زمان و سمت که دور کره زمین می گردد و ضمن سفر گزارش می نویسد.
با اولیویا لنگدون دختر یکی از صاحبان صنایع ثروتمند نیویورک پس از مغازلات بسیار ازدواج کرد. در بیست سال بین ۱۸۷۵ و ۱۸۹۴ شادترین و ثروتمندترین نویسنده بود و بهترین کتاب هایش را در این مدت نوشت. اما در نیمه دهه ۱۸۹۰ اندوه و تلخ کامی روزافزونی نصیبش شد. دختر جوانش سوزی وقتی پدر و مادرش در خارج بودند مرد. خانم کلمنز که سال ها بیمار بود از دنیا رفت و کوچک ترین دخترش ناگهان در شب کریسمس فوت کرد. در ۱۹۰۶ انشای سرگذشتش را آغاز کرد. ۱۵ سال آخر عمرش را با نوشتن کتاب های جدی و چند کتاب طنز گذراند. کلمنز نام مارک تواین را از ناخدای یک کشتی که با این نام در مجلات می نوشت به عنوان ادای دِین گرفت و در تمام کارهای طنزش از این اسم استفاده کرد.
سمیوئل لنگهورن کلمنز در کتاب «زندگی بر روی میسی سیپی» نحوهٔ انتخاب نام مارک تواین را اینگونه شرح داده است:
«ناخدا ایزایه سلرز مردی خوب و بلند فکر بود و هم در رودخانه و هم در خشکی محبوبیت و احترام داشت. خیلی قد بلند و خوش هیکل و زیبا بود و آنطور که من به یاد می آورم، در پیری هم مثل موی سرخپوستان موهایی سیاه داشت، چشم و دست او نیرومند و استوار، و اعصاب و حس قضاوت او محکم و روشن بود، و میان جمعیت رانندگان کشتی، چه پیران و چه جوانان، هیچ چیز از هیچ کس کم نداشت… این آقای پیر، ذوق و استعداد ادبی نداشت، اما طی یادداشت های کوتاهی اطلاعات سادهٔ علمی دربارهٔ رودخانه می داد و زیر آنها را «مارک تواین» امضا می کرد و به پیکایون، نشریهٔ نیواورلینز برای چاپ و انتشار می داد. این مطالب دربارهٔ میزان آب و وضع رودخانه بود و دقیق و گرانبها بود… اتفاق اینطور افتاد که یکی از این نوشته ها مضمون نخستین مقالهٔ من در روزنامه نگاری قرار گرفت. من آن را به نحو وسیع و دامنه داری مسخره کردم و مطالب ذوقی خود را تا حدود هشتصد یا هزار کلمه کش دادم و به آن چسباندم. در آن وقت یک رانندهٔ تازه کار بودم. مقالهٔ خود را به بعضی رانندگان نشان دادم و آن ها آن را گرفته و با شوق به روزنامهٔ ترودلتا، نشریهٔ نیواورلینز برای چاپ بردند. جای افسوس زیاد بود، زیرا آن مقاله به هیچ کس خدمت ارزنده ای نکرد، ولی قلب آن مرد را سخت به درد آورد. در مقالهٔ چرند من بدخواهی وجود نداشت، ولی به ریش ناخدا خندیده بود…
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفمارک تواین در ۳۰ نوامبر ۱۸۳۵ در مرز ایالت میزوری آمریکا در روستای فلوریدا با کلبه های چوبی پراکنده به دنیا آمد. پدرش قاضی بخش و تاجری کوچک و اصالتاً اهل ویرجینیا بود که در کنتاکی درس حقوق خوانده و در همان جا به جین همپتون موخرمایی برخورده و با او ازدواج کرده بود. در ۱۲سالگی پدرش فوت کرد و سمیوئل مجبور شد در چاپخانه های محلی پادویی کند و بعد در روزنامه ای که برادرش اوریون کلمنز دایر کرده بود، ابتدا حروفچین و سپس چاپچی شد. سپس به نیویورک رفت و مدت کوتاهی در چاپخانه های کوچک کار کرد. در طی ۲–۳ سال به شهرهای مختلف می رفت و در آنجا حروفچینی می کرد. وی سفر نافرجامی به آمریکای جنوبی داشت. از ۱۸۵۷ – ۱۸۶۴ سوار بر کشتی بخار به می سی سی پی سفر می کرد. در ۱۸۵۹ مجوز ناخدایی کشتی گرفت و در این حین با امضاهای مختلف برای مجلات مقاله های طنز می نوشت. در جنگ داخلی آمریکا نقش کوچکی را برعهده گرفت. در سال ۱۸۶۶ با آلتا کالیفرنیا برجسته ترین روزنامه غرب قراردادی به این مضمون امضا کرد: خبرنگار سیار بدون محدودیت مکان و زمان و سمت که دور کره زمین می گردد و ضمن سفر گزارش می نویسد.
با اولیویا لنگدون دختر یکی از صاحبان صنایع ثروتمند نیویورک پس از مغازلات بسیار ازدواج کرد. در بیست سال بین ۱۸۷۵ و ۱۸۹۴ شادترین و ثروتمندترین نویسنده بود و بهترین کتاب هایش را در این مدت نوشت. اما در نیمه دهه ۱۸۹۰ اندوه و تلخ کامی روزافزونی نصیبش شد. دختر جوانش سوزی وقتی پدر و مادرش در خارج بودند مرد. خانم کلمنز که سال ها بیمار بود از دنیا رفت و کوچک ترین دخترش ناگهان در شب کریسمس فوت کرد. در ۱۹۰۶ انشای سرگذشتش را آغاز کرد. ۱۵ سال آخر عمرش را با نوشتن کتاب های جدی و چند کتاب طنز گذراند. کلمنز نام مارک تواین را از ناخدای یک کشتی که با این نام در مجلات می نوشت به عنوان ادای دِین گرفت و در تمام کارهای طنزش از این اسم استفاده کرد.
سمیوئل لنگهورن کلمنز در کتاب «زندگی بر روی میسی سیپی» نحوهٔ انتخاب نام مارک تواین را اینگونه شرح داده است:
«ناخدا ایزایه سلرز مردی خوب و بلند فکر بود و هم در رودخانه و هم در خشکی محبوبیت و احترام داشت. خیلی قد بلند و خوش هیکل و زیبا بود و آنطور که من به یاد می آورم، در پیری هم مثل موی سرخپوستان موهایی سیاه داشت، چشم و دست او نیرومند و استوار، و اعصاب و حس قضاوت او محکم و روشن بود، و میان جمعیت رانندگان کشتی، چه پیران و چه جوانان، هیچ چیز از هیچ کس کم نداشت… این آقای پیر، ذوق و استعداد ادبی نداشت، اما طی یادداشت های کوتاهی اطلاعات سادهٔ علمی دربارهٔ رودخانه می داد و زیر آنها را «مارک تواین» امضا می کرد و به پیکایون، نشریهٔ نیواورلینز برای چاپ و انتشار می داد. این مطالب دربارهٔ میزان آب و وضع رودخانه بود و دقیق و گرانبها بود… اتفاق اینطور افتاد که یکی از این نوشته ها مضمون نخستین مقالهٔ من در روزنامه نگاری قرار گرفت. من آن را به نحو وسیع و دامنه داری مسخره کردم و مطالب ذوقی خود را تا حدود هشتصد یا هزار کلمه کش دادم و به آن چسباندم. در آن وقت یک رانندهٔ تازه کار بودم. مقالهٔ خود را به بعضی رانندگان نشان دادم و آن ها آن را گرفته و با شوق به روزنامهٔ ترودلتا، نشریهٔ نیواورلینز برای چاپ بردند. جای افسوس زیاد بود، زیرا آن مقاله به هیچ کس خدمت ارزنده ای نکرد، ولی قلب آن مرد را سخت به درد آورد. در مقالهٔ چرند من بدخواهی وجود نداشت، ولی به ریش ناخدا خندیده بود…
wiki: مارک تواین
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید